|
عنوان
|
روایت معلمان از عدالت آموزشی در مدارس ابتدایی حاشیه شهر سنندج
|
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
|
کلیدواژهها
|
عدالت آموزشی، تحلیل روایت توصیفی، معلمان ابتدایی، مدارس سنندج
|
|
چکیده
|
امروزه طراحی و اجرای سیاستگذاریهای نظام آموزش و پرورش منجر به بیعدالتیها و ناگواریهای بیشمار شده است، به گونهای که پیامدهایش در درجه نخست ساختار مدارس حاشیه کشور را دگرگون ساخته است. این دگرگونیها نه مولد رفاه و تسهیلاتاند و نه زاده سیاستهای عقلانی، بلکه ریشه در کنشهای متعارضی دارند که همواره بازتولید نابرابری را در سطوح مختلف جامعه تشدید کرده است. مدارس دولتی در کردستان به مثابه بخشی از نهادهای آموزشی جوامع حاشیهنشین در ایران به طور ساختاری از نابرابریهای گستردهای در وجوه مختلف رنج میبرد، و بدون تردید خسارتهای جبرانناپذیری برای دانش آموزان به بار آورده است. لذا این پژوهش به مثابه بخشی از پروژههای عدالتمحور میکوشد زیربنای عدالت آموزشی را از طریق تحول آموزشی بنا نهد و بدان وسیله جنبههای اساسی این مفهوم را در مدارس حاشیهنشین شهر سنندج آشکار سازد. این پژوهش با رویکرد کیفی و بر اساس راهبرد پژوهش تحلیل روایت صورت گرفته است. میدان تحقیق شامل کلیه معلمان ابتدایی مدارس حاشیه شهر سنندج بودند که در میان آنها نه نفر به صورت هدفمند انتخاب، و با استفاده از یک پروتکل مصاحبه اپیزودیک دعوت به مشارکت شدند. مصاحبه ها با استفاده از ابزارهای الکترونیک ضبط شده و در عین حال نیز یاداشتبرداری انجام شد. پس از پایان مصاحبه، دادهها با استفاده از روش شبکۀ مضامین تحلیل گردیدند. پژوهشگران با پیروی دقیق از مراحل تحلیل روایت و کسب اطلاعات دقیق، اعتبار بیرونی پژوهش را نیز تا حد امکان فراهم ساختند. در پی افزایش پایایی ابزار پژوهش از بازبینی همتا توسط مصاحبه شوندگان نیز استفاده شد، نتایج نشان داد که چهار فرا روایت تحت عناوین (برابری در زیرساختها، طراحی برنامهدرسی عدالت اجتماعی، شایستهپروری، انصاف) از عدالت آموزشی در بطن تجربیات و تفاسیر معلمان قابل احصا بود. با وجود گوناگونی فراروایتها، معلمان با چالشهای متعددی در سطح ساختاری و اجرایی مواجه شدند. آنها در درجه نخست تمرکزگرایی نظام آموزشی و اعمال سیاستهای تبعیض آمیز را چالشی ساختاری در نظر گرفتند و قوانین محدود کننده اداری و استخدام و بکارگیری معلمان ناکارآمد را بخشی از چالشهای اجرایی نیز تلقی کردند. همچنین آنها جهت جبران خسارتهای ناشی از نابرابریهای آموزشی، نخست تمرکززدایی طراحی برنامههای آموزشی را ضروری پنداشتند و در پی آن اعمال آموزش پاسخگوی فرهنگی، تخصیص بودجه و برنامههای تربیت معلم مبتنی بر شایستگیهای علمی را پیشنهاد کردند. در نهایت این مطالعه میتواند بینش عمیقی را پیرامون نابرابریهای آموزشی در مناطق حاشیه ایران بهویژه شهر سنندج به عنوان جامعه اقلیت در اختیار سیاستگذاران و سایر خوانندهگان قرار دهد. آنها با درک این بحرانها متناظر با چالشها و پیشنهادات میتوانند، نحوه ساخت، طراحی و ارزیابی برنامههای آموزشی را در چارچوب سیستمی عادلانهتر بازنگری و اصلاح نمایند.
|
|
پژوهشگران
|
بیان کریمی (استاد راهنما)، آسیه مالکی (دانشجو)، کیوان بلند همتان (استاد مشاور)
|