عنوان
|
بررسی ماهیت فقهی قوامیت مردان بر زنان در فقه مذاهب اربعه
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
قرآن، قوامیت، مذاهب اربعه، مردان و زنان
|
چکیده
|
خداوند انسان را از فطرت زوجیت خلق کرده و اشرف مخلوقات قرار داده است. اینکه انسان موجودی اجتماعی است؛ قرآن کریم در آیات پراکنده ای دستورات کامل و جامعی را برای نظام خانوادۀ مسلمان برچیده است و از آنجا که هر اجتماعی به رهبر و مسئولی نیازمند است؛ مرد را سرپرست خانواده قرار داده است، که در قرآن با عبارت «الرجال قوامون علی النساء» از آن تعبیر شده است. چنان چه قرآن قوامیت را اساس اصلاح دانسته است. باید گفت که آیه هیچ گاه در مقام برتری مردان بر زنان نیست؛ بلکه قرآن تنها در سیاق سخن از زندگی زناشویی که در نهایت یکی از دو طرف باید عهده دار مسئولیت باشد، از قوامیت مرد نسبت به زن سخن می گوید و در خانواده به عنوان یک واحد اجتماعی، جایگاه زوج و زوجه را گوشزد می کند. بنابراین اختصاص سرپرستی به مرد در محیط خانواده، دلیل بر عدم صلاحیت و یا عجز زن نیست. زن و مرد در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسان هستند با دو گونه خصلت و دو نوع روان. این اختلاف ناشی از عوامل جغرافیایی و تاریخی و سیاسی نیست، بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده است و طبیعت از این دوگانگی ها هدف داشته است و هر گونه عملی بر ضد طبیعت و فطرت، عوامل نامطلوبی را به بار می آورد. اقتضای فطرت در تساوی وظایف و حقوق اجتماعی بین افراد این است که به هر صاحب حقی، حقش به اندازۀ ظرفیت داده شود. نظر مذاهب اربعه بر این است که قوامیت مرد در حوزۀ شرایط و وظایفی محصور و محدود شده است؛ بنابراین زوج نمی تواند خارج از حکم خدا و اصل معروف نسبت به همسر تحکم نماید و زوجه نیز در خارج از حکم خدا مأمور به پذیرش شوهر نیست. با تأکید می توان گفت که قوامیت مرد باید مورد رضایت زوجه باشد و آن را نوعی مصلحت در حیات زوجیت بداند. واقعیتی که مردم امروز نسبت به آن تصور نادرستی دارند، قوامیت مردان و چگونگی به کارگیری آن می باشد که آیۀ 34 سورۀ نساء به آن تصریح کرده است. نوشتار حاضر قوامیت عرفی را غیر از قوامیت قرآنی قلمداد کرده است.
|
پژوهشگران
|
ادریس اسماعیلی (دانشجو)، سالم افسری (استاد مشاور)، سید نوید نقشبندی (استاد راهنما)
|