|
عنوان
|
تفکر انتقادی و برنامه درسی پنهان: تحلیل روایت معلمان علوم اجتماعی شهر سنندج
|
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
|
کلیدواژهها
|
تفکر انتقادی، برنامه درسی پنهان، تحلیل روایت، بوروکراسی اداری.
|
|
چکیده
|
یکی از مسائل بنیادی هر جامعهای، مسئله تعلیم و تربیت است که نقش مهمی در روند شکلگیری ساختار اجتماعی بازی میکند و اثر تعیینکننده آن بر عملکرد تحصیلکنندگان و پیشرفت یا پسرفت جوامع انکارناپذیر است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی نحوه تدریس، تعاملات و مناسبات میدان آموزش، در ایجاد وضعیت نابهنجار موجود حاکم بر فضای تربیت و یادگیری، در پی بررسی ناسازههای برنامه درسی پنهان و تفکر انتقادی در کلاسهای درس انجام پذیرفته است. به همین منظور، جهت کاوش در مسئله، با تکیه بر روششناسی کیفی، روش تحلیل روایت، نمونهگیری هدفمند، و طراحی سوالات باز پاسخ، به سراغ معلمان رفتیم و در پیوند دو شیوه مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی، که از اولویتهای محقق، برای ورود به میدان تحقیق به شمار میروند، به گردآوری دادهها پرداختیم، جریان مصاحبهها، جهت رسیدن به اشباع نظری و پرمایگی مباحث، تا نفر بیستم ادامه یافت. رویکرد نظری پژوهش مذکور، مبتنی بر اندیشههای انتقادی عرصه یاددهی – یادگیری است، این متفکران، گردش عوامل ایدئولوژیک در محیط آموزشی را مسلم تلقی کرده و بر طبق این اصل، نحوه آموزش بر مبنای برنامههای آشکار و نهان، و تدریس غیر انتقادی را مورد نکوهش قرار میدهند. بر اساس نتایج به دستآمده از یافتهها، سایه افکنی و سیطره بوروکراسی اداری، از طریق ایجاد آشفتگی در محیط شناختی، بازداری نیابتی از آموزش انتقادی، حذف بوروکراتیک معلمان و همبستگی مکانیسمهای ناهمسان با روحیه علمی بر فضای مدارس، امکان تدریس صحیح بر مبنای پرورش تفکر و اندیشهورزی را از معلمان سلب میکند و با قرار دادن آنها در سراشیبی تعلیم و تربیت مبتنی بر نظام، قاعدهمندیهای مشارکتی کنترل، عمل در چارچوب ایدئولوژی استعدادها که وارونگی رشد آموزش را در پی داشته است ، به جای حرکت بر مدار توسعه انسانی، بنبستها و ادبار کثیری را وارد فضای اجتماعی کرده است. تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق پیشرو، یکی از علل مهم خلق این پدیده را فقدان آموزش تفکر انتقادی در ساحت کلاسهای درس و در نتیجه آن، تبدیل اجتماع بشری به پیکرهای بیجان و بدون تغییر تلقی میکند.
|
|
پژوهشگران
|
کمال خالق پناه (استاد راهنما)، فهامه رحیمی ملکشان (دانشجو)
|