عنوان
|
برساخت گفتمانی و نشانهشناختی سرودههای روایی معاصر (مطالعه موردی آثاری از نیما، شاملو، ابتهاج، اخوان، خانلری، کسرایی و حمید مصدق )
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
شعر معاصر، سرودۀ روایی، زبانشناسی، روایتشناسی، تحلیل گفتمان
|
چکیده
|
پژوهش حاضر، سه حوزۀ کلان نقد و نظریه را دربرمیگیرد: تحلیل گفتمان، زبانشناسی (با رویکرد نشانهشناسانه) و روایتشناسی. تلفیق دادهها، عناصر و ابزارهای کاربردی در این سه حوزه پژوهشگر را قادر میسازد که به خوانشهایی نو از متون ادبی دست یابد. این پژوهش تلاشی در جهت ارائه و تبیین منطق گفتمانی و نشانهشناختی سرودههای روایی معاصر است که با رویکرد تعمیمی به برشماری و آنالیز برجستهترین اشعار روایی هفت شاعر معاصر (نیما، اخوان، شاملو، خانلری، کسرایی، ابتهاج و حمید مصدق) خواهد پرداخت. پژوهش حاضر بر آن است تا با ابزارهای ذکر شدۀ فوق، نحوۀ شکلگیری سرودههای روایی معاصر و فرایند بازنمایی برخی از مهمترین عناصر گفتمانی، نشانهشناختی و روایی در یک کل نظاممند به نام سرودۀ روایی را نشان دهد. تعامل، تقابل، پیوند و میزان و نحوۀ حضور هر یک از عناصر گفتمانی، ادبی و روایی در این دست سرودهها، در نهایت نتایجی به دست داده است که بر اساس این نتایج و تعمیم دادن آن به سایر متون دارای تشابه تاریخی، اجتماعی و ادبی، میتوان الگو یا منطقی روایی برای این دست سرودهها ارائه کرد و به طبقهبندی آنها دست یافت. همچنین با این رهیافت میتوان در مقام ادعایی مستدل و با پشتوانۀ دادههای تفسیری منتج از سه رویکرد گفتمانی، ادبی و روایی، به تبیین این الگو دست یافت. پژوهش حاضر، در این راستا کوشیده است دو پرسش محوری «چرا» و «چگونه» را در رابطه با فرایند شکلگیری و کثرت بسامد سرودههای روایی معاصر پاسخ دهد. الگوی تحلیلی سه سطحی در پژوهش حاضر، متأثر از زمینه و بافت متن در آرای هالیدی و حسن با گریز به خوانش شعرشناسانۀ ریفاتر و کنشهای گفتاری سرل-، کنشگران و کنشهای اجتماعی در آرای ون لیوون –با گریز به آرای ساختارگرایان در باب شخصیت- و لحن و شیوۀ گفتمان در شعر است. نتایج تحقیق نشان میدهد اولاً شاعران معاصر، در اشعار روایی خود و بسامد و کیفیت بهکارگیری عناصر روایی، بسیار متأثر از الگوی وصفی- روایی نیما هستند. ثانیاً تلفیق نظریههای ساختاری و تأویلی، سویههای پنهان معنا را در شبکهای پیچیده از روابط درونمتنی و برونمتنی شعر آشکار میکند و مؤلفههای ادبی، گفتمانی و روایی را با نسبتهای متفاوت در تفسیر شعر، مشارکت میدهد. ثالثاً تقلیل دلالت تفسیری اشعار روایی به معانی متعیّن ممکن نخواهد بود بلکه معنا، امری برساخته، سیال و ناپایدار است که با توجه به دانش و موقعیت خوانندۀ شعر و رویکردی که در خوانش شعر انتخاب میشود، تغییر میکند و تکثیر میشود.
|
پژوهشگران
|
سید احمد پارسا (استاد راهنما)، منصور رحیمی (دانشجو)
|