عنوان
|
نظریه گفتمان به مثابه روش شناسی مطالعات فرهنگی
|
نوع پژوهش
|
کتاب
|
کلیدواژهها
|
نظریه گفتمان، مطالعات فرهنگی، هژمونی، مفصل بندی.
|
چکیده
|
ظهور و صورتبندی نظریه گفتمان مبتنی بر تحولات نظری و دگرگونیهای سیاسی جهان معاصر پس از پایان جنگ سرد است. این نظریه از یکطرف ریشههای فلسفی و روش شناختی متکثری دارد و از طرف دیگر امکانات نظری و روش چندگانهای را در خود نهفته دارد. ایده کلی نظریه گفتمان این است که پدیدههای اجتماعی هرگز کلی، کامل و تمام شده نیستند و جهان اجتماعی همواره به روی نزاعهای هویتی و تثبیت معنا گشوده است. وظیفه تحلیلگر گفتمان بررسی ستیز برای دستیابی به تثبیت معنا در همه سطوح امر اجتماعی است. ایده نظری این مقاله این است که روش شناسی نظریه گفتمان برخی از کاستیهای عمده مطالعات فرهنگی در زمینه امر سیاسی را آشکار و رفع میکند. سیاسی کردن و انتشار امر سیاسی به حوزه فرهنگ، فراهم کردن درکی انضمامی و سیاسی از سوژه در تقابل با تعریف روانکاوانه از سوژه از دستاوردهای مهم نظریه گفتمان برای مطالعات فرهنگی است. در این مقاله، پس از مقدمهای در باب جایگاه مناقشه برانگیزه خاستگاههای پسا مارکسیستی نظریه گفتمان و مطالعات فرهنگی، به ریشه های فلسفی نظریه گفتمان، پیش فرضهای فلسفی این نظریه و به ویژه هستی شناسی ضد ذات گرایانه و ضد معرفت شناسی آن پرداخته و پس از ارائه روش شناسی این نظریه بر پایه مفاهیم اصلی آن، سؤالات اصلی در انجام پژوهشی گفتمانی را به بحث میگذاریم.
|
پژوهشگران
|
فواد حبیبی (نفر دوم)، کمال خالق پناه (نفر اول)
|