عنوان
|
مطالعۀ اکتشافی راهبردهای نوین و طراحی الگو برای جذب و ماندگاری منابع انسانی در آموزش و پرورش مناطق کم برخوردار (مطالعۀ موردی استان کردستان)
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
جذب و ماندگاری، معلمان، قوم نگاری، مناطق کم برخوردار
|
چکیده
|
هدف: مسئله جذب و ماندگاری منابع انسانی در آموزش و پرورش به ویژه در مناطق کم برخوردار یکی از عوامل موفقیت نظام آموزشی است. هدف این پژوهش شناسایی و تبیین عوامل و شیوه های نوین مؤثر جذب و ماندگاری منابع انسانی آموزش و پرورش در مناطق کم برخوردار در جهت دست یابی به فرصت های آموزشی عادلانۀ همۀ مناطق به نیروهای آموزشی است. روش شناسی: رویکرد انتخاب شده برای انجام این پژوهش آمیخته و از نوع اکتشافی متوالی است. روش بخش کیفی پژوهش قوم نگاری و بخش کمّی از نوع توصیفی- پیمایشی است. میدان و جامعه آماری: میدان و جامعۀ آماری این پژوهش معلمان استان کردستان در سال های 1398 و 1399 است که از طریق نمونه گیری هدفمند 30 نفر از معلمانی که در مناطق کم برخوردار خدمت می کردند تا رسیدن به اشباع نظری برای بخش کیفی انتخاب شده اند و در بخش کمّی از طریق نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم و پس ازآن با گرفتن نمونه های تصادفی ساده به طور مستقل از داخل هر طبقه، 616 نفر از این معلمان انتخاب شده اند. ابزار: داده های بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند و هدایت شده و داده های بخش کمّی از طریق پرسشنامه محقق ساخته که بر اساس مؤلفه های بخش کیفی طراحی شده بود، جمع آوری شده است. برای روایی و پایایی بخش کیفی صحت داده ها تائید شد و برای بخش کمی روایی ابزار توسط اعتبار محتوایی و سازه، همچنین پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تائید گردید. یافته ها: الف) کیفی: نتایج حاصل از انجام دادن تحلیل های کیفی نشان می دهد که شش مقولۀ اصلی و مهم شامل نوع دوستی، هویت اجتماعی- شغلی و الزامات و مقتضیات شغلی که بیشترین تأثیر را برجذب دارند و مؤلفه های ضد ارزش های فرهنگی ـ شغلی، عدم سلامت اداری و ایجاد ساختارهای حمایتی مطلوب که تأثیر بیشتری بر ماندگاری معلمان دارند، عوامل مهمی هستند که در قالب نقش های گوناگون می توانند برجذب و میل به ماندگاری معلمان مؤثر باشند. ب) کمّی: در بخش کمّی نتایج حاصل از انجام دادن تحلیل ها با استفاده از آزمون های آماری شامل آزمون T با دو نمونه مستقل، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون فریدمن و تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد که بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی (رشته تحصیلی هر دو متغیر جذب و ماندگاری و جنسیت برای متغیر جذب) تفاوت معنی داری برای متغیر های جذب و ماندگاری وجود ندارد ولی برای متغیرهای مدرک تحصیلی و سابقه ی کاری در هر دو متغیر جذب و ماندگاری تفاوت معنی داری وجود دارد، یعنی بر میزان جذب و ماندگاری معلمان در مناطق کمتر برخوردار تأثیر دارند. آزمون فریدمن برای اولویت بندی مؤلفه ها از دیدگاه مشارکت کنندگان، نشان داد که مؤلفه نوع دوستی دارای بالاترین اولویت و عدم سلامت اداری دارای پایین ترین اولویت ازلحاظ تأثیرگذاری بر میزان جذب و ماندگاری است؛ همچنین تحلیل عاملی مرتبه دوم که به منظور اعتبار یابی و آزمون الگو استخراج شده بخش کیفی صورت گرفت نشان داد الگو دارای برازش مطلوب بوده و نشان دهنده ی عاملیت مؤلفه های شش گانه بر میزان جذب و ماندگاری معلمان در مناطق کم برخوردار آموزش و پرورش استان کردستان است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان استدلال کرد برای جذب بهینه نیرو در مناطق کم برخوردار باید مؤلفه های نوع دوستی و هویت اجتماعی-شغلی و الزامات و مقتضیات شغلی را ملاک جذب قرار دهیم به طوری که در زمان جذب با توجه به میزان توجه ارزش های انسانی و فرهنگ محلی وضعیت نوع دوستی متقاضیان جذب در مناطق کم برخوردار را سنجش کرده و بر اساس سنجش مؤلفه های هویت اجتماعی-شغلی و الزامات و مقتضیات شغلی از طریق بررسی عوامل زیرمجموعه این ملاک ها شناخت دقیقی از متقاضیان جذب کسب کنیم؛ و در ادامه کار برای ماندگاری منابع انسانی در مناطق کم برخوردار از بروز عواملی که باعث ایجاد عدم سلامت اداری و ضد ارزش های فرهنگی – شغلی می شوند جلوگیری صورت گیرد و همچنین برای ماندگاری معلمان در مناطق کم برخوردار ساختارهای حمایتی مطلوب را اولویت قرار دهیم به عبارتی به ارزش های فرهنگی منطقه توجه بیشتری شود و وضعیت رفاهی و معیشتی معلمان این مناطق بهبود داده شود و ازلحاظ پیشرفت شغلی و تفویض اختیار بیشتر به آن ها میدان داده شود تا احساس تعلق بیشتری کنند تا به وضعیت پایدارتری در آموزش و پرورش مناطق کم برخوردار ازلحاظ منابع انسانی دست پیدا کنیم.
|
پژوهشگران
|
محمد امجد زبردست (استاد مشاور)، امجد کاظمی (دانشجو)، ناصر شیربگی (استاد راهنما)
|