عنوان
|
مقایسه اثربخشی مداخلات شناختی و هیجانی بر نشانه های مرضی ناشی از شکست رابطه عاطفی در دانشجویان دانشگاه کردستان
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
شکست عاطفی، درمانگری مبتنی بر تنظیم هیجان، درمانگری شناختی- رفتاری، نشانه های مرضی
|
چکیده
|
انسان موجودی اجتماعی است و تعامل های اجتماعی بخش مهمی از زندگی او را در بر می گیرد. رابطۀ عاطفی یکی از مهم-ترین پیوند ارتباطی به حساب می آید. تجربه ای که درکنار فراهم آوردن بستر مناسب جهت رشدیافتگی گاهی با ناکامی نیز همراه می شود. پایان رابطۀ عاطفی از تجربه های رایج و آسیب زننده به شمار می آید. نشانه های مرضی شناختی و هیجانی از علائم معمولی هستند که افراد در پایان ارتباط عاطفی خود تجربه می کنند. درمانگری های مختلف بر جنبه های از وضعیت روانی افراد تاکید می ورزند و آن را بیشتر مدنظر قرار می دهند. رابطۀ شناخت و هیجان از مناقشات تاریخی بین روی آوردهای گوناگون درمانی است. برخی اولویت را به شناخت می دهند، عده ای نیز بر اهمیت هیجان تاکید می ورزند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمانگری شناختی- رفتاری و درمانگری مبتنی بر تنظیم هیجان بر نشانه های مرضی هیجانی و شناختی در افراد پس از پایان رابطه عاطفی در دانشجویان دانشگاه کردستان انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی بود. روش پژوهش مداخلۀ موردی بوده که به روش ABA انجام گردید. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ دانشجویان که دارای تجربه شکست عاطفی سطح شهر سنندج بود که در سال تحصیلی 97-98 مشغول به تحصیل بودند. نمونه گیری از چندین طریق درسترس، هدفمند و فراخوانی انجام شد. افراد دارای ملاک ورود به پژوهش انتخاب شده و مداخله درمانی برای آن ها اجرا شد. هر مراجع قبل از مداخله، در طول جلسات و در پایان آن به پرسشنامه مربوط به شکست عاطفی پاسخ دادند. این ابزارها شامل پریشانی ناشی از پایان رابطه عطفی (Breakup Distress)، مقیاس بخشش پس از پایان رابطه عاطفی (Forgiveness)، مقیاس نشخوار فکری پس از پایان رابطه عاطفی (Rumination)، مقیاس نشخوار خشم پس از پایان رابطه عاطفی (Anger rumination) بودند. پس از یکماه بعد پایان دورۀ درمان آزمون پیگیری اجرا شد. در نهایت 6 مراجع که اندازه گیری های لازم برای روش تک موردی را کامل کرده بودند، انتخاب شدند. داده ها به روش ترسیم دیداری نمایش داده شده و با استفاده از شاخص های درصد بهبودی، درصد نقاط مازاد بر میانه (PEM) و معناداری بالینی تحلیل شدند.نتایج حاکی از آن است هر دو درمانگری شناختی- رفتاری و درمانگری مبتنی بر تنظیم هیجان بر بهبودی پریشانی، نشخوار فکری و نشخوار خشم موثر بودند اما درمانگری مبتنی بر تنظیم هیجان این اثربخش بیشتر بود. در مقیاس بخشش درمانگری مبتنی بر تنظیم هیجان دارای اثربخشی معنادار بوده اما درمانگری شناختی- رفتاری اثربخشی معناداری را نشان نداد. پایان رابطه عاطفی با هیجان های افراد پیوند عمیقی دارد. فهم واکنش های هیجانی زیربنای این تجربه ارتباطی، درمان و بهبودی پس از آن را تسریع می بخشد.ازاین رو شیوه های درمانی متمرکز بر هیجان، مؤثرتر از شیوه های صرفاً متمرکز بر افکار عمل می کنند. درنتیجه تدوین فرایند درمانی که بر کنش های روانشناختی متمرکز بر هیجانها متمرکز است قادر به ایجاد تغییرات درمانی مشابه در بیمارانی است که بخاطر آسیب های عاطفی دچار اختلال در زندگی خود شده اند.
|
پژوهشگران
|
فاتح رحمانی (استاد راهنما)، آزاد همتی (استاد مشاور)، هژیر محمودی پناه (دانشجو)
|