عنوان
|
بررسی کهن الگوهای سایه و نقاب در شخصیت عنتره بن شداد عبسی بر اساس نظریه روانشناختی تحلیلی یونگ
|
نوع پژوهش
|
مقاله ارائه شده کنفرانسی
|
کلیدواژهها
|
ناخودآگاه جمعی، یونگ، نقاب، سایه، عنتره
|
چکیده
|
نقد کهن الگویی از زیرشاخه های نقد روان شناختی است. کهن الگوها انگاره هایی یکسان و مشترک در ذهن و ضمیر ناخودآگاه افراد بشر هستند که در هر عصری به شکل باورهای رایج آن دوره خود را نشان می دهند... این نوع تحلیل یکی از روش هایی است که می توان از طریق آن به شخصیت، حالات روحی، ذهنیات، عواطف، تجارب تلخ و شیرین، غم ها، شادی ها و ناکامی های صاحبان آثار ادبی پی برد. صور مثالی (کهن الگوها) مظاهر گوناگونی دارند که برخی از آن ها را بدین گونه می توان طبقه بندی کرد: مادر، پیر خردمند، کودک، قهرمان، آنیما، آنیموس، خود، سایه، نقاب و... این عناصر در ناخودآگاه ذهن همه ی افراد بشر ریشه دارند و پدیدآورندگان آثار هنری با پیوند با لایه های ناخودآگاه با گذشته و آینده ارتباط برقرار می کنند. سایه کهن الگوی تیرگی و سیاهی و سرکوبی و بیانگر ویژگی هایی است که افراد دوست ندارند به وجود آن ها اعتراف کنند، بلکه می کوشند آن ها را از خودشان و دیگران پنهان کنند. سایه با پنهان کاری هم سرشت است. از همین رو پنهان کاری و هرچیزی که باعث می شود دست به پنهان کاری بزنیم و نقابی متضاد با آنچه در درون داریم به چهره بزنیم باعث تقویت سایه می شود. پژوهش حاضربا روش توصیفی - تحلیلی به بررسی دو کهن الگوی سایه و نقاب (پرسونا) در معلقه ی عنتره شاعر عصر جاهلی پرداخته است، نتایج به دست آمده بیانگر این موضوع است که نظریه های جدید در آثار پیشینیان قابل بررسی است و می توان درونیات آنان را با توجه به آثاری که خلق می کنند، شناخت.
|
پژوهشگران
|
هادی رضوان (نفر سوم)، شرافت کریمی (نفر دوم)، چیمن محمدی بایتمبر (نفر اول)
|