عنوان
|
ارزیابی وضعیت اکوژئومورفولوژی حوضه آبریز رودخانه سیمینه رود
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
اکوژئومورفولوژی، مورفولوژی مجرا، پهنه بندی سیلاب، فرسایش پذیری، کیفیت آب رودخانه، سیمینه رود.
|
چکیده
|
اکوژئومورفولوژی دیدگاهی بین رشته ای است که با کمک علوم هیدرولوژی، ژئومورفولوژی رودخانه ای و اکولوژی، در مقیاس های زمانی و مکانی متفاوت به مطالعه سیستم رودخانه می پردازد. در پژوهش حاضر، وضعیت اکوژئومورفولوژی حوضه آبریز رودخانه سیمینه رود واقع در شمال غرب کشور، بررسی شده است. این پژوهش متکی بر کارهای میدانی و آزمایشگاهی، تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی و داده های ایستگاه های هیدرومتری می باشد. در گام اول طبقه بندی رودخانه به لحاظ مورفولوژی با استفاده از شاخص های کمی ژئومورفولوژیکی شامل ضریب خمیدگی و زاویه مرکزی کورنیس صورت گرفت. در گام بعدی به بررسی و تحلیل فرآیندهای رودخانه ای حاکم بر مورفولوژی مجرا پرداخته شد. در مراحل بعد پهنه بندی خطر وقوع سیلاب با استفاده از مدل هیدرودینامیکی Hec-RAS و ارزیابی پتانسیل فرسایش پذیری منطقه با استفاده از مدل های EPM و Fargas، صورت گرفت. با استفاده از داده ها، آمار و اطلاعات و بازدیدهای میدانی منابع آلاینده نقطه ای و غیر نقطه ای در منطقه شناسایی شد. از نرم افزار Chemistry و روش های شولر و ویلکوکس به منظور ارزیابی تیپ و کیفیت شیمیایی آب رودخانه استفاده شد و درنهایت ارتباط بین عوامل هیدروژئومورفولوژی و کیفیت آب مورد بحث قرار گرفت. در تمام بازه های حاصل از طبقه بندی مورفولوژیکی رودخانه سیمینه رود، فرم و الگوی رودخانه تا حد زیادی منعکس کننده فرایندهای حاکم بر مجرا از جمله فرآیندهای فرسایشی و رسوب گذاری و وقوع سیلاب و پهنه های سیل گیر می باشد. با وقوع سیل، خصوصیات و شکل آبراهه دستخوش تغییر و تحولاتی می شود که به تبع از آن وضعیت ژئومورفولوژیک و اکولوژیک آبراهه نیز دستخوش تغییر می گردد. در این پژوهش نیز طبق نتایج مشاهده شده از پهنه های سیل گیر می توان نتیجه گرفت به تبعیت از شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه و پایین بودن ضریب زبری در دشت های سیلابی پایین تر، محدوده های سیل گیر بیشتر می شوند و الگوی رودخانه به پیچان رود بیش از حد توسعه یافته و حتی شکل گیری دریاچه های نعل اسبی تغییر می کند. بنابراین، بازه 3 را می توان به عنوان بحرانی ترین بازه سیل گیر معرفی نمود به طوریکه بیش ترین مساحت زمین های زراعی و باغات منطقه و مناطق مسکونی در این بازه در بستر و حریم رودخانه در معرض خطر سیلاب و رسوبات حمل شده آن قرار گرفته اند. در بازه 2 به دلیل کم عرض بودن دشت سیلابی، گود شدن بستر، وجود پیچ و خم و مقادیر نسبتاً بالای ضریب زبری نسبت به بازه پایینی خود، اگرچه مساحتی از اراضی زراعی حوضه در بستر و حریم رودخانه واقع شده اند اما بیشتر از نظر توان رودخانه، اثرات تخریبی آن و آسیب به مناطق مسکونی قابل توجه است و می تواند به عنوان بحرانی ترین بازه فرسایشی در نظر گرفته شود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که فرسایش چه در حالت رسوب گذاری و چه در حالت عمل حفر موجب ناپایداری اکولوژیک در محیط رودخانه ها می گردد. در نهایت می توان گفت که به دلیل تفاوت در شرایط محیطی، توان خودپالایی محیط های پذیرنده آلاینده ها متفاوت می باشد و در منطقه مورد مطالعه زیرحوضه پایانی دارای حداکثر استرس های محیطی و حداقل توان خودپالایی است و می تواند به عنوان محدوده ای که دارای وضعیت نامطلوب اکوژئومورفولوژی است معرفی گردد. بر همین اساس در مقیاسی کوچکتر، کیفیت آب ایستگاه کاولان در فصل اردیبهشت را می توان به عنوان مطلوب ترین بازه مکانی و زمانی در نظر گرفت که در آن حداکثر توان خودپالایی رودخانه دیده می شود و ایستگاه میاندوآب در فصل تابستان را به علت داشتن بالاترین میزان غلظت املاح محلول و هدایت الکتریکی در پی تقلیل شیب و دبی رودخانه، به عنوان بحرانی ترین بازه زمانی و مکانی کیفیت آب رودخانه در نظر گرفت که در آن افزایش بار آلودگی ها موجب ایجاد حداقل توان خودپالایی در رودخانه شده است.
|
پژوهشگران
|
سعید خضری (استاد مشاور)، اسداله حجازی (استاد مشاور)، محمد رضا نیکجو (استاد راهنما)، محمد حسین رضایی مقدم (استاد راهنما)، آفاق کاظمی (دانشجو)
|