عنوان
|
بررسی تطبیقی دو داستان خضر و ذو القرنین در منابع اسلامی و افسانه ای
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
خضر، ذوالقرنین، یأجوج و مأجوج، ادبیات تطبیقی، اعجاز قرآن، زرتشت، کورش
|
چکیده
|
این پژوهش در پی حل مسأله ی ارتباط دو داستان قرآنی خضر و ذوالقرنین با افسانه هاست، مسأله ای جنجالی که رابطه ی تنگاتنگی با حقانیت اسلام دارد. آیه ی ششم سوره ی فرقان در جواب این مسأله به این نکته اشاره می فرماید: در داستان قرآنی اسراری درباره ی دنیای واقعی نهفته است که آن را از قصه های خرافات آمیز پیشینیان متمایز می سازد. پژوهش حاضر این نکته را به عنوان فرضیه ی تحقیق پذیرفته، و پیرو آن، در پی یافتن مصداق عناصر این دو داستان در دنیای واقعی بر می آید، البته با تکیه بر آیات قرآن و روایات صحیح، و نه روایات ضعیف و آراء تفسیری که احتمال ورود سخنان پیشینیان به آنها بالاست. برای هر کدام از این دو داستان، باید این مراحل طی شود: 1- شرح داستان؛ 2- استنباط عناصر مهم همچون مکان، زمان و شخصیات اصلی؛ 3- یافتن مصداق آن عناصر در عالم واقع. مرحله های اول و دوم به روش وصفی-تحلیلی، و مرحله ی سوم به روش تطبیقی انجام شد. سرانجام فرضیه ی تحقیق تأیید شد، و روشن گشت که این اسرار در این دو داستان وجود داشته است: خضر همانا زرتشت تاریخی -سلام خداوند بر او باد- و ذوالقرنین همانا کورش کبیر -که خداوند از او راضی باد- است؛ در این دو داستان قرآنی متوالی، ابتدا از یک نبی سپس از بزرگترین ولی امتش سخن رفته است. علاوه بر این، هویت یأجوج و مأجوج و دلیل عدم کشف مکانشان روشن شد. در این هنگام این سؤال پیش آمد: آیا امکان داشت کسی در عصر ظهور قرآن بتواند دو داستان اینچنین واقعی را از افسانه ها برداشت کند؟ برای جواب دادن به این سؤال، چندی و چونی ماندگاری عناصر فوق الذکر در افسانه ها بررسی شد. نتیجه این بود: این عناصر در حافظه ی تاریخی اقوام مختلف منطقه یا از یاد رفته و یا آشفته گشته، و بازیابی آنها غیر ممکن بود؛ سپس، پس از صدها سال یا بیشتر، در پیکر سالم این دو داستان گرد هم آمدند؛ همچون گرد هم آمدن خاکستر بر باد رفته و استخوان های گم گشته ی مرده ای و جان یافتن دوباره اش، معجزه ای که بدون شک بر صدق نبوت پیامبرمان و سرورمان محمد -خداوند بر او درود و سلام فرستد- دلالت دارد.
|
پژوهشگران
|
مازیار پاشایی (دانشجو)، حسن سرباز (استاد مشاور)، جمیل جعفری (استاد راهنما)
|