برای بررسی مفهوم گسترده و نیز مبهم حضور، و توصیف کیفیت آن و سپس پرداختن به نمونه های توصیفی و روایی آن در آثار عرفا و نهایتاً غزلیات شمس، نخست نیاز به شناخت و تعریف برخی اصطلاحات عرفانی، از جمله حال و حالات و مقامات عرفانی است. با مراجعه به متون قدیم عرفانی و آرای صاحب نظران این حوزه، و اشاره به مثال های برجسته در هر موضوع که توصیفات عارفانه و روایت های شگفتی را در بر می گرفت، و نیز دسته بندی موضوعی حضور و رویت و نظریات موافق و مخالف، به سراغ غزلیات شمس رفته ایم و این تعاریف و دسته بندی ها را با در نظر گرفتن اشعار مولانا ترتیبی دیگر دادیم و در هر مورد توصیفی و توجیهی ارائه کردیم که البته با اشاره به وجوه ادبی و زیبایی شناختی، گسترش بیشتری یافت. حیرت و هنجارشکنی های زبانی و بیانی مولانا بیشترین حجم را در این مقال داشتهاند و توصیف لحظه ی حضور که گاهی هشیارانه و گاهی نیم هشیارانه و در بهترین نمونه ها، ناهشیارانه صورت گرفته، مصداق های زیبا و قابل بحثی در غزل های مولانا دارد. جلوه ی حضرت حق در شکل های مختلف، مثل آب و نور و آتش و ...، طبیعتاً روایت هایی خلق کرده است که گاهی ناباور و سوررئال، خاص بیان ناخودآگاه مولانا، و گاهی حتی هول انگیز از آب درآمده است. نهایتاً سبک روایت گری مولانا در غزل هایش با توصیفاتی که از مقوله ی رویت و شهود در زبان او راه یافته است ایجاد هنرهایی کرده است که در زبان و بیان و موسیقی شعر او دیده می شود .