وطن مفهومی است که در دورههای مختلف تاریخ، تحت تأثیر موضوعات اجتماعی، سیاسی و اقلیمی مفهومی متفاوت داشته است و با توجه به این مفهوم در آثار ادیبان هر دوره بازنمایی متفاوتی نیز داشته است. از آنجا که ادبیات و آثار ادبی بستر مناسبی برای نمایش دادن و بیان دغدغههای ذهنی افراد جامعه است، مفهوم وطن نیز در دورههایی از تاریخ، مفهوم غالب بوده است و ادبیات مقاومت یکی از مناسبترین محملهای نمایش این موضوع است. همزمان با انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب مردم عراق علیه عثمانیها، شاعرانی پا به عرصه ادبیات نهادند که وجه مشترک شعرشان وطندوستی و میهنپرستی بود؛ وجه مشترکی که در زبان شعر و بیان رمزآلود و استعاری شعرشان تجلی تازه پیدا میکند. امّا با به وجود آمدن مفاهیم «هویت» و «فردیت»، وطن بازنمایی متفاوتی پیدا میکند که در پژوهش حاضر به بررسی نمودهای برساخت وطن و شیوههای تجلی آن در اشعار دو تن از شاعران پارسی گوی (شاملو و اخوانثالث) و دو تن از شاعران کرد زبان (عبدالله پشیو و شیرکو بیکهس) به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی پرداخته شده است. نتیجهی پژوهش نشان میدهد که شاملو در شاعران پارسی گوی و شیرکو بیکهس در میان کردزبانان ارتباط عاشقانهای با وطن برقرار کردهاند. اخوان از وطنپرستترین شاعران زبان فارسی معاصر است و عشق به وطن در اشعار پشیو نیز بارز است که البته نسبت به اخوان وضوح و صراحت کمتری دارد. پشیو در راستای وطندوستی استعمارستیز است و این ناخرسندی به وضوح در اشعارش مشاهده میشود. آنچه که شاملو را از سایر شاعران متمایز می کند، عشق او به مردم در کنار وطن است. او همزمان با وطن به مردم وطن نیز عشق میورزد. چیزی که در اشعار اخوان، هرچند وطندوستترین شاعر معاصر ایرانی است، کمتر و یا به صراحت شاملو احساس نمیشود. همچنین در تفاوت شاعران فارس و کردزبان باید گفت که هرچند حس وطندوستی در اشعار همه شاعران مورد پژوهش وجود دارد، امّا صراحت بیان و ابراز عشق به وطن در اشعار شاعران پارسی گوی، به مراتب پررنگتر است؛ تا جایی که پشیو بیشتر از جنبه استعمارستیزی به وطن نگریسته است و عشق ب معنای آنچه در آثار شاعران دیگر وجود دارد، در اشعار او مشاهده نمیشود.