ادبیات متعهد همواره منعکس کننده جهت گیری ها و اندیشه های مبارزان علیه حکومت های استبدادی بوده است. وجود رویدادهای عرصه اجتماعی و سیاسی زمینه مشترکی را در ادبیّات فارسی و کُردی برای حضور شاعران در این حیطه فراهم کرده است. اشعار سیاوش کسرایی، اسماعیل شاهرودی، عبدالله گوران و دلزار نیز از جهت زمینه اجتماعی، سیاسی، محتوا، فنون و راهبردهای زبانی در حوزه ادبیّات انتقادی و به ویژه در چارچوب ایدئولوژی چپ قرار می گیرند. در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی – توصیفی ضمن توصیف و تحلیل تکنیک های مهم و کلیدی در زمینه بازتاب واقعیت و آرمان در اشعار چهار شاعر مذکور، ایدئولوژی ها و سازوکارهای مختلف ادبی و ایدئولوژیک آنها توضیح و تبیین نموده و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. بررسی اشعار ایشان نشان می دهد که هر چهار شاعر، با استفاده از زبان شعری و خلق گفتمان انتقادی، پیوند ظریفی بین واقعیت و آرمان برقرار کرده اند و از رهگذر آن در مسیر آگاهی بخشی به ملت، از مبارزان پیشگام بوده اند. همچنین ساختار زبانی و مفهومی گفتمان های شکل گرفته از اشعار آنان نیز حاکی از آن است که این شاعران در کنار تعهد به مبارزه و انتقاد با استفاده از استراتژی های زبانی و قدرت تأثیرگذاری آن، گفتمان انتقادی یکدستی را در برابر سطله استبداد خلق کرده اند. گفتمان غالب در اشعار آنان با هدف پیروزی مبازران، ارائه راهکار مقاومت و اعتراض و ترسیم افق های رهایی بنا شده است. به موازات این گفتمان، گفتمان مسلط دیگری در شعر آنان وجود دارد که برای بازنمایی تلخی های نظام حکومت و با هدف مشروعیت زدایی از سلطه حاکمان صورت بندی شده است.