1403/10/02
پارسا یعقوبی جنبه سرائی

پارسا یعقوبی جنبه سرائی

مرتبه علمی: استاد
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 65465132
دانشکده: دانشکده زبان و ادبیات
نشانی: دانشکده زبان و ادبیات
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
تداوم و تغییر اسطوره در آثار ادبی ایران تا قرن هفتم هجری
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
اسطورۀ آفرینش، جابه جایی اسطوره، شاهنامۀ فردوسی، متون عرفانی فارسی، متون تاریخی فارسی.
سال 1395
پژوهشگران ناصر محبی(دانشجو)، تیمور مالمیر(استاد راهنما)، سید اسعد شیخ احمدی(استاد مشاور)، پارسا یعقوبی جنبه سرائی(استاد مشاور)

چکیده

در برخی آثار ادبی، اخبار و روایات و داستان ها و حکایاتی نقل شده است که با منطق عقلانی سازگاری ندارد؛ به عبارت دیگر در حوزه تجربه انسانی نمی گنجد و قابل باور نیست، و گاهی نیز با معتقدات دینی همخوانی ندارد؛ اما هم نحوه نقل، هم اعتبار راوی آن ها به صورتی بوده که این اخبار و داستان ها، حکم خبر متواتر یافته است و در مواردی که با عقل و منطق سازگاری نداشته است غالباَ به تأویل آن روایات روی آورده اند. با توجه به تعریف و کارکردهای اسطوره، به نظر می رسد این موارد بنیاد اسطوره ای دارند. اسطوره ها نیرومند و پایدار هستند و می توانند با تغییر شکل در سخت ترین وضع نیز به حیات خود ادامه داده در قالبی دیگر «زنده» و «فعال» بر جای بمانند. در این تحقیق، با نظر به قدرت«جابه جایی» اسطوره ها، کارکرد و شیوه های تداوم اسطوره را در آثار ادبی ایران (اعم از حماسۀ ملی، آثار تاریخی و متون عرفانی) تا قرن هشتم، بررسی کرده ایم. نتیجه نشان می دهد که در حماسۀ ملّی ایران ساختارِ بندهشنیِ اسطورۀ آفرینش کارکردی سیاسی یافته است و بسیاری از سازواره های این اندیشۀ اساطیری، در این ساختارِ تازه بخشی از اندیشۀ سیاسی را مطرح کرده است. همچنین بسیاری از مسائل و روایات موجود در آثار عرفانی همچون کرامات و وجود اولیاءالله در مقام نجاتبخش، و یا سلوک و برخی آیین مربوط به آن همچون ریاضت و سفرِ عرفا، در اصل بنمایههای اندیشهی اساطیری هستند که توانستهاند در این نظام به صورتی جابه جاشده به حیات خود ادامه دهند. در بینش تاریخی ایرانیان نیز اسطوره ها همچنان به حیات خود ادامه دادند. اگرچه برخی از تاریخ نویسان به زعم خود سعی در حذف اساطیر از نگاشته های خود داشتند، اما این اسطوره ها بودند که توانستند با پوششی دیگر در تاریخِ روایت شده به حیات خود ادامه دهند و نوعی نگاهِ فلسفی به تاریخ را، در اندیشۀ ایرانیان ایجاد نمایند؛ که در مورد ایران به ویژه، می توان آن را «ذهنیت قدسی» نامید.