هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم "یادگیری برای زندگی کردن با هم" در برنامه درسی مدارس ابتدایی کشور بر پایه چارچوب یونسکو می باشد. به منظور دستیابی به چنین هدفی از رویکرد تلفیقی، استراتژی با رویه ی همزمان و روش توصیفی استفاده شد. در بخش اصلی این پژوهش جامعه مورد نظر شامل تمامی کتاب های درسی پایه های چهارم و پنجم دوره ابتدایی بود که در سال 1389 چاپ شده اند. در این ارتباط و در راستای سؤالات تحقیق و برای انتخاب نمونه متون مورد نظر از کتب مورد مطالعه، از روش نمونه-گیری هدفمند بهره گرفته شد. اما در بخش دوم پژوهش جامعه مورد نظر برای بررسی سؤالات سوم، چهارم، پنجم و ششم، جامعه آماری تحقیق مشتمل بر کلیه دانش آموزان پایه ی چهارم و پنجم ابتدایی کلیه معلمان ابتدایی شهر سنندج در سال تحصیلی 90-1389 بود. برای این منظور از روش نمونه گیری در دسترس برای انتخاب نمونه های مورد نیاز استفاده شد. از تحلیل کتاب های درسی با استفاده از ابزار تحلیل محتوا (با واحد تحلیلی مضمون) و بررسی نگرش دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی شهر سنندج نسبت به اقوام مختلف و مذهب (شیعه و سنی) با استفاده از پرسشنامه ای با مقیاس طیف بوگاردوس و همچنین بررسی نظرات معلمان ابتدایی شهر سنندج در ارتباط با مفهوم یادگیری برای زندگی کردن با هم در بین دانش آموزان، به این نتیجه رسیدیم که در میان مقولات آموزش صلح بیشترین تأکید بر روی مقولات احساس مسئولیت در برابر دیگران، همکاری و شجاعت بوده است و در آموزش چند فرهنگی بیشترین تأکید بر روی مؤلفه ی مطالعه ی فرهنگ کشورهای دیگر و انعکاس تنوع قومی، مذهبی و محیطی بود که در مؤلفه ی مطالعه فرهنگ سایر کشورها بیشتر به زبان و وضع طبیعی کشورهای همسایه پرداخته شده است و در مؤلفه ی انعکاس تنوع قومی و مذهبی و محیطی بیشترین تأکید بر روی مذهب شیعه و تنوع محیط زندگی، جاذبه های طبیعی و تنوع آب و هوا در ایران بوده است. نتایج داده ها در سؤال سوم و چهارم حاکی از آن بود که اکثر دانش آموزان نسبت به قومیت های مختلف تمایل متوسط و نسبت به مذهب همدیگر انزجار داشتند. به علاوه از نظر دبیران با وجودیکه مؤلفه های آموزش صلح از جمله همکاری و فداکاری به صورت بارزی در رفتار بچه ها نمود یافته است اما مؤلفه های آموزش چند فرهنگی به صورت خیلی کمی در رفتار بچه ها مشاهده شده است.