عنوان
|
طراحی موزه هنر سنندج با تاکید بر پیکره بندی فضایی مناسب با استفاده از نظریه چیدمان فضایی
|
نوع پژوهش
|
پایان نامه
|
کلیدواژهها
|
موزه هنر، فضای معماری، صفات فضایی، چیدمان فضایی، UCL Depthmap
|
چکیده
|
چکیده: موزه به عنوان یک پدیده نو ظهور در دنیای هنر نقش مهمی از جمله نمایش آثار، نگهداری آن ها، آموزش و پژوهش را ایفا می کند و به نظر می رسد نقش بسیار مهمی در آشنایی و تعلیم طیف گسترده ای از مخاطبین که شامل بازدیدکنندگان عادی و متخصصین و هنر آموزان را دارد. بسیاری از صاحب نظران در موزه ها به عملکرد و فضاهای معماری موزه با تعاریف عینی وکمی می پردازند. وقتی از واژه کمی و عینی صحبت می شود یعنی فضا را وابسته به اشیا و اجزا سازنده آن باید دانست، پس بررسی فضایی در این رساله به صفات و پارامترها و اصول سازماندهی فضاهای داخلی موزه می پردازد. صفات فضایی که بسیاری از نظریه پردازان معماری از آن نام برده اند و توسط پژوهشگر انتخاب شد در این رساله به سیالیت، شفافیت و نفوذ پذیری فضاها محدود شد. این صفات در مورد یک فضای منفرد به خود بررسی می شود اما آنچه برای پژوهشگر اهمیت دارد بررسی این صفات و پارامترها در فضاهای مرتبط با همدیگر است که با واژه ی پیکره بندی فضایی تعریف می شود. یکی از نظریه های کنترل پیکره بندی فضایی وفضاهای در ارتباط با همدیگر نظریه چیدمان فضایی است. که با پارامترهای بیان شده توسط بیل هیلیر به بررسی رابطه فضاها در طراحی شهری و معماری می پردازد. این بررسی به صورت تحلیل های کمی و نقشه های گرافیکی کمی کیفی از نرم افزار UCL Depthmap صورت می گیرد که توسط تیم آکادمی بیل هیلیر طراحی شده است.پژهشگر با بسط دادن خروجی های این نرم افزار در قالب سه صفت فضایی بیان شده به تحلیل ویژگی های چند فضای منتخب در موزه پرداخته است. روند پژوهش به اینصورت است که پژوهشگر به عنوان طراح با استفاده از دانش جامع معماری خود به طراحی موضوع معماری می-پردازد و در مسیر فرآیند طراحی موضوع که همان موزه هنر معاصر سنندج است، پس از اتمام طراحی و پلان بسیار ساده فاز یک، نرم افزار UCL Depthmap را وارد فرآیند طراحی خود می کند تا با وارد کردن پلان هایی از فضاهای مشخص به نرم افزار خروجی هایی در مورد انسجام، اتصال، محورها و عمق های فضا به دست بیاورد. سپس پژوهشگر به تحلیل این خروجی ها که به صورت گرافیکی و جدول است، می پردازد. این خروجی ها در ترکیب های چندتایی با همدیگر به طراح کمک می کنند که میزان شفافیت، سیالیت و نفوذ پذیری فضاها در پلان ها را اندازه گیری کند و اگر ارتباط فضاها مطلوب بودند به روند طراحی ادامه دهد و اگر مطلوب نبودند در فرایند رفت وبرگشتی طراحی معماری به اصلاح آن فضاها بپردازد برای بررسی بهتر این فرآیند در فصل 6 به مقایسه طرح اولیه وطرح نهایی موضوع طراحی پرداخته می شود تا در بحث پژوهش در هر مورد از فضاها طریقه اقدام طراح برای بالابردن کیفیات صفات فضایی بیان شود. در انتها نقدها و بحث های پژوهشگر در مورد این نرم افزار در حیطه معماری بیان شده است که حاصل مطالعه و تجربه آنچه گفته شد در مورد این روش طراحی است.
|
پژوهشگران
|
صلاح الدین مولانایی (استاد راهنما)، میلاد ربانی (دانشجو)
|