این تحقیق به صورت دو آزمایش جداگانه روی دو گیاه گندم و نخود در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان واقع در دهگلان با مختصات جغرافیایی 18/47 درجه شرقی و 18/35 درجه شمالی با ارتفاع 1866 متر از سطح دریا، در 45 کیلومتری شرق شهرستان سنندج انجام گرفت. آزمایش به صورت اسپلیت اسپلیت پلات (کرتهای دو بار خرد شده) در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار طی دو سال زراعی 98-1397 و 97-1396 اجرا شد. در هر دو آزمایش مربوط به گندم و نخود فاکتور اصلی، آبیاری تکمیلی در سه سطح بود که در آزمایش اول گندم شامل عدم آبیاری (کشت دیم) بهعنوان شاهد، یک بار آبیاری در مرحله ساقهدهی و دو بار آبیاری در مرحله غلاف برگ پرچم و سنبلهدهی بود و در آزمایش دوم (نخود) شامل عدم آبیاری (کشت دیم) بهعنوان شاهد، یک آبیاری در مرحله گلدهی و دو بار آبیاری در مراحل غلافدهی و پر شدن دانه بود. در هر دو آزمایش، رقم به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. در آزمایش اول، گندم شامل ارقام سرداری و سیروان و در آزمایش دوم، نخود شامل ارقام عادل و آزاد به عنوان ارقام رایج منطقه بود که در کرتهای فرعی قرار داده شدند. عامل سوم در هر دو آزمایش (گندم و نخود) کودهای زیستی بود که در هشت سطح شامل 1-مایکوریزا، 2- نیتروزیست + فسفوزیست، 3- عصاره جلبک دریایی، 4- کاربرد مایکوریزا + فسفوزیست و نیتروزیست، 5- عصاره جلبک دریایی + نیتروزیست و فسفوزیست، 6- مایکوریزا + عصاره جلبک دریایی، 7- مایکوریزا + فسفوزیست و نیتروزیست + عصاره جلبک دریایی و 8- عدم کاربرد کودهای زیستی (شاهد) به عنوان فاکتور فرعی فرعی در نظر گرفته شدند. در این پژوهش، در هر دو آزمایش (گندم و نخود) صفات درصد کلونیزاسیون ریشه، پتانسیل اسمزی (PO)، درجه تنظیم اسمزی (OA)، محتوای نسبی آب برگ (RWC)، میزان کمبود آب نسبت به حالت اشباع (WSD)، تعداد روزنه، دمای برگ، پراکسید هیدروژن، مالوندیآلدئید (MDA)، شاخص پایداری غشاء سلولی (MSI)، فعالیت آنزیمهای پراکسیداز (POD) و سوپراکسید دیسموتاز (SOD)، مهار رادیکال DPPH، فنلهای کل، فلاونوئید، آنتوسیانین، اسیدهای آمینه آزاد برگ، پرولین، کربوهیدراتهای محلول در آب و الکل، پروتئینهای محتوای محلول برگ، میزان نیتروژن، فسفر، سدیم، پتاسیم، آهن، روی، منگنز برگ، محتوی کلروفیلهای a، b، کل ((a+b و کاروتنوئید، ارتفاع بوته، تعداد برگ، وزن تر اندامهای هوایی، وزن خشک اندامهای هوایی، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت اندازهگیری شد. علاوه بر صفات ذکر شده، در آزمایش گندم، طول پدانکل، طول برگ، عرض برگ، تعداد پنجه، تعداد سنبله در متر مربع، طول سنبله، وزن سنبله، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در سنبله، محتوای فسفر، سدیم، پتاسیم، آهن، روی و منگنز دانه و اما در آزمایش نخود صفاتی مانند تعداد کل شاخههای هر بوته، طول غلاف، تعداد غلاف پر در بوته، تعداد غلاف پوک در بوته، تعداد دانه در غلاف بارور و تعداد دانه در بوته نیز اندازهگیری گردید. در سه رژیم آبیاری در ارقام مورد بررسی در هر دو گیاه و در هشت تیمار کودهای زیستی تغییرات معنیداری در اکثر صفات مورد بررسی مشاهده گردید. در این مطالعه، عدم آبیاری نسبت به تیمارهای دو بار آبیاری اثر منفی معنیداری را بر تمام پارامترهای مورد مطالعه گندم و نخود داشت. نتایج آزمایش نشان داد استفاده از کودهای زیستی به صورت منفرد یا تلفیقی در اکثر صفات مورد مطالعه باعث بهبود خصوصیات رویشی و فیزیولوژیکی گندم و نخود در شرایط دیم و آبیاری تکمیلی شد. در هر دو سال تحقیق، استفاده از کودهای زیستی خصوصاً ترکیب آنها میزان و فعالیت آنتیاکسیدانهای آنزیمی و غیر آنزیمی مانند پراکسیداز، سوپر اکسید دیسموتاز، فنل، فلانوئید، آنتوسیانین و DPPH را افزایش داد و موجب پاکسازیROS های ایجاد شده در هر دو گیاه گردید. در گیاه گندم، رقم سیروان به دلیل داشتن پتانسیل ژنتیکی بالاتر، عملکرد بیشتری نسبت به سرداری داشت. اما در گیاه، نخود عملکرد رقم عادل بیشتر از رقم آزاد بود. در گیاه گندم در هر دو سال، افزایش تعداد دفعات آبیاری خصوصاً دو بار آبیاری، عملکرد دانه را به ترتیب 51/79 و 69/78 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. اما نتایج آزمایش نخود نشان داد که بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی از تیمار دو بار آبیاری و کاربرد ترکیبی کودهای زیستی مایکوریزا + فسفوزیست و نیتروزیست + عصاره جلبک دریایی بدست آمد. در هر دو شرایط آبیاری تکمیلی و دیم، این تیمار به ترتیب باعث افزایش 99/14 و 35/28 درصد عملکرد دانه نخود در مقایسه با شاهد گردید. بهطور کلی، نتایج برای هر دو گیاه نشان داد کاربرد کودهای زیستی خصوصاً به صورت تلفیق مایکوریزا + فسفوزیست و نیتروزیست + عصاره جلبک دریایی نقش مؤثری در جذب عناصر غذایی و افزایش مقاومت گیاهان در مقابله با تنش خشکی ایفا مینماید. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تلقیح گیاه با ترکیبی از مایکوریزا + فسفوزیست و نیتروزیست + عصاره جلبک دریایی، بهطور قابل ملاحظهای جذب عناصر پر مصرف و کم مصرف را از خاک بهبود میبخشد و محتوای این عناصر را در برگها افزایش میدهد و در نهایت، موجب بهبود قابل توجه رشد و عملکرد گیاه در شرایط مختلف رطوبتی خاک میشود. لذا استفاده از ترکیب مناسب کودهای زیستی در کنار آبیاری تکمیلی میتواند به عنوان دو راهکار کاربردی جهت کاهش اثرات نامطلوب تنش خشکی در مناطقی که با کمبود آب مواجه هستند مفید، مؤثر و قابل توصیه باشد.