آثار ادبی محمل نگهداری و انتقال اندیشهها، آمال، آرزوها، شادیها، افسوسها و اندوههای ملتها هستند. در این میان، رمان بهعنوان یک مرجع انتقال دانش، بینش و تجربه در میان آثار ادبی جایگاه برجستهای دارد. این آثار ادبی به-صورت بدیهی اعتبار خود را از اندیشهها و طرز تلقیهایی میگیرند که از بطن جوامع پدید آمدهاند. آثار ادبی و بهویژه رمانها اگرچه به ظاهر محصول قریحه و تجربیات نویسنده هستند، در عمل تحتتأثیر شرایط و موقعیتهایی نوشتهمیشوند که خاستگاه اصلی آن، روابط، عملکرد و جریانهای موجود در جامعه هستند. بههمین دلیل تحلیل گفتمان انتقادی بهعنوان یک روش تحلیل متن به خوبی میتواند مناسبات و روابط حاکم بر جهان نویسنده را بهصورت روشمند شناسایی کرده و رویههای تعلق نویسنده متنبه جامعه را مشخص و معلوم کند. و همین امر، محرک مناسبی است تا بتوان وجوه بسیاری از متنهای ادبی را مورد تحلیل قرار داد. به این ترتیب؛ پژوهش حاضر به دنبال درک این مسئله، چهار رمان سال بلوا از عباس معروفی، اهل غرق از منیرو روانیپور، طوبی و معنای شب اثر شهرنوش پارسیپور و بادها خبر از تغییر فصل میدهند اثر جمال میرصادقی را با استفاده از رویکرد نورمن فرکلاف، مورد تحلیل انتقادی قرار دادهاست. یافتههای این پژوهش حاکی از مقاومت اندیشگانی این آثار در مقابل ساختار سیاسی- اجتماعی حاکم بر زمان تاریخی دارد، بهنحویکه هیچکدام از نویسندگان نظام قدرتی را که به زمان تاریخی متن نسبت دارد، پذیرا نشدهاند و همواره آن را نقد کردهاند. غالب تقابلهای این آثار به برجستگی گفتمانهای وطنخواهانه (اگر نگوییم وطنپرستانه) در گذشته و حال معطوف شدهاند. علاوه بر این، جایگاه زن در این آثار با تأسی از اندیشههای فمینیستی در گفتمان متبوع معروفی و پارسیپور مشهود است، درحالیکه مسئلۀ گفتمانی روانیپور بهعنوان یک نویسندۀ زن در اهل غرق، چنین امری صادق نیست و در متن میرصادقی نیز گرایشهای مردسالارانه یافت میشود. بازگشت به خویشتن در آثار بررسیشده، تحت روایتهایی چندگانه، گویا دغدغهای ثابت، همهزمانی و همهمکانی بودهاست، اگرچه هرکدام یک نظم بینامتنیت ویژۀ خود را دارند.