ظرفیت نامی است که در نظریه هایی نحوی مختلف از جمله دستور وابستگی به گونه ای خاص از خاصیت وابستگی واژگان زبان می دهند.و آن توانایی یک فعل در ترکیب شدن با الگوهای خاص دیگر سازه های جمله دارد. ظرفیت مفهومی است که توسط لوسین تنیر از شیمی به زبان آورده شد. در شیمی ظرفیت به این گونه است که یک عنصر توانایی ترکیب با تعداد خاصی از اتمهای عنصر دیگر را دارا می باشد و از پیوند دو ماده، ماده جدیدی به وجود می آید. بعضی عناصر یک ظرفیتی هستند زیرا می توانند تنها با یک اتم دیگر پیوند برقرار کنند، اما بعضی دو ظرفیتی هستند زیرا می توانند با دو اتم دیگر ترکیب شوند. پس در زبان و در نظریه وابستگی هم ظرفیت یک هسته عبارت است از جذب و ترکیب با انواع مشخصی از وابسته ها. در نظریه وابستگی و ظرفیت واژگانی اجزا جمله و بخصوص افعال مانند اتمها دارای توانائیهای گوناگون در جذب انواع متممها و وابسته ها هستند و بر اساس ظرفیت خود در گروههای مختلف طبقه بندی می شوند وهمچنین در شرایط خاص ظرفیت افعال می تواند تغییر یابد. دستور وابستگی در مقابل دستور زایشی قرار می گیرد. در دستور زایشی از قواعد گروه ساختی در تجزیه جملات استفاده می شود. در این روش جمله به تعدادی سازه یا مقوله گروهی مانند گروه اسمی، گروه فعلی، گروه حرف اضافه ای و ... تجزیه می شود، هر گروه دارای هسته ای است که ویژگی های واژگان خود را به تمام گروه تسری می دهد، اما در دستور وابستگی تحلیل جمله از فعل آغاز می شود و از لحاظ سلسله مراتبی در مرتبه ای بالاتر از فاعل قرار می گیرد و برخلاف دستور زایشی که در آن تجزیه و تحلیل جملات بر حسب روابط بین گروههای نحوی انجام می گیرد، در دستور وابستگی جمله ها برحسب روابط بین کلمات تجزیه و تحلیل می شوند