1403/02/07
یادگار کریمی

یادگار کریمی

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: 21740924800
دانشکده: دانشکده زبان و ادبیات
نشانی: سنندج، بلوار پاسداران، دانشگاه کردستان، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، گروه ادبیات انگلیسی و زبان شناسی، کد پستی 6617715175
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
ساخت های کنایی در گویش هورامی
نوع پژوهش
پایان نامه
کلیدواژه‌ها
گویش هورامی، ساختهای کنایی-مطلق، مضاعفسازی واژه بست، برنامه ی کمینه گرا، گروه کانون، گروه مبتدا
سال 1390
پژوهشگران زانیار نقشبندی(دانشجو)، غلامحسین کریمی دوستان(استاد راهنما)، یادگار کریمی(استاد مشاور)

چکیده

رساله ی حاضر به بررسی ساخت های کنایی در گویش هورامی می پردازد. گویش هورامی همچون سایر گویش های کردی تنها در ساخت های زمان گذشته ی ساده از الگوی حالت کنایی گسسته بهره می گیرد. این گویش علاوه بر استفاده از سازوکار مضاعف سازی واژه بست برای نشان دادن الگوی حالت کنایی، از سازوکار دیگری نیز بهره می گیرد که منحصر به این گویش است و در سایر گویش های کردی مشاهده نمی شود. در ساخت های برآمده از سازوکار دوم بیانِ الگوی کنایی (که در این رساله ساخت های کنایی نشان دار نامیده می شوند)، سازه ها ی فاعل و مفعول مستقیم به ترتیب دستخوش فرایندهای تأکید و مبتداسازی می شوند؛ بدین ترتیب این ساخت ها نسبت به ساخت هایی که از سازوکار مضاعف سازی واژه بست بهره می گیرند واجد خوانش معنایی نشان دار هستند. ترتیب سازه های بکار رفته در ساخت های کنایی نشان دار همواره ثابت است: سازه ی مفعول مستقیم در موضع آغازین این ساخت ها ظاهر می شود، در جایگاه بعدی سازه ی فاعل که همواره میزبان تکواژ حالت نمای غیرفاعلی است قرار می گیرد و نهایتاً جایگاه پایانی جمله را فعل گذشته ی ساده ازآن خود می کند. هرگونه تغییر در این ترتیب سازه ای منجر به غیردستوری شدن ساخت حاصل می شود. این پژوهش می کوشد تا ضمن توصیف ویژگی های ساخت های کنایی(اعم از ساخت های نشان دار و بی نشان)، با بهره گیری از مفاهیم نظری برنامه ی کمینه گرا نظیر فرضیه ی گروه متمم ساز گسسته و فرافکن های بیشینه ی تأکید و مبتدا تبیینی صوری از فرایند اشتقاق ساخت های کنایی نشان دار و نیز ترتیب سازه ایِ الزاماً ثابت این ساخت ها بدست دهد. در رویکرد پیشنهادی حرکت گروه های اسمی فاعل و مفعول به جایگاه مشخص گر گروه های تأکید و مبتدا موجب بازبینی و حذف مشخصه های قوی و تعبیرناپذیرِ حاضر بر روی هسته ی این فرافکن های بیشینه و تبیین ترتیب سازه ای الزاماً ثابت در این ساخت ها می شود.