راویان روایتهای تاریخی ادعا می کنند که واقعیت امور، واقعیتی است که از خامه ی توانای ایشان گفته می شود اما این مورخان اغلب از این نکته غافل اند که تاریخ نگار خواه ناخواه، تحت تأثیر یک سلسله علل و عوامل درونی و بیرونی قرار دارد ازجمله عوامل درونی می توان به نیت مورخ در نگارش تاریخ اشاره کرد و از عوامل بیرونی هم می توان به نظام ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده اجتماعی و همچنین پیوند دین و حکومت اشارت داشت. تاریخ بیهقی، تاریخ جهان گشای جوینی و سلجوقنامه ی ظهیرالدین نیشابوری از روایت های تاریخی به شمار می روند که راویان این کتب با استفاده از گفتمان های انتزاعی، ارزیابی کننده، عاطفی و گفتمان وجهی سعی در گسترشِ نظر شخصی خوددارند و برای اینکه بتوانند نگاه خود را غالب کنند مدام گفتمان سازی می کنند و بین روایت و گفتمان گردان اند. از طرف دیگر راویان این کتب تاریخی مدعی گفتن واقعیت ها هستند و با توجه به اینکه گفتمان سازی خودبه خود نوعی موضع گیری می باشد؛ بنابراین، راوی فقط داستان نمی گوید بلکه گفتمان سازی هم می نماید در پی اثبات این حقیقت هستیم که. مورخان و ادیبان سلف ما می خواستند آنچه را که بدان باور داشتند به شیوه های مختلف، به خوانندگان انتقال دهند. و برای این منظور از روایت های تاریخی استفاده می نمودند؛ و در بسیار جای دچار بی طرفی یا طرفداری خاص و اغراق و زیاده روی شده اند که سعی ما نمایاندن آن است. راویان روایت های تاریخی با استفاده از مفاهیم خاص دینی توجیه گر قدرت پادشاه و سلطان هستند شاید برای منفعت طلبی و حفظ موقعیت یا از روی ناچاری باشد که پادشاهان و حاکمان را بزرگ و عظیم نشان می دهند و برای این کار از مفاهیم و ارزش های دینی هم بهره و سود می برند و نوعی قداست و ارتباط با عالم غیب برای قدرت قائل می شوند. هدف از این تحقیق هم نمایاندن نشانه هایی از جانبداری و طرفداری راویانِ روایت های تاریخی است که چه به طور مستقیم و با نوعی خودآگاهی درونی و چه به صورت ناخودآگاه دست به گزینش می زنند. نشانه های هم به چشم می آید که این راویان در انتخاب و گزینش امور مربوط به تقدیر و قضا و قدر استادانه دست به قلم شده اند. ازنظر ایشان سلطان نماینده ی تام الاختیار خداوند و خلیفه ی او در روی زمین است. اگر سلطان مرتکب اشتباه و خطایی شود؛ خطا و اشتباه را به تقدیر نسبت می دهند و در واقع این راویان ب