شاهنامه اثری است حماسی، متشکل از عناصر اسطوره ای و تاریخی که در قالب روایت داستانی بیان شده است. آمیختگیِ اسطوره و تاریخ در شاهنامه، و تحول و دگرگونیِ داستان های آن تا زمان منظوم شدن به دست فردوسی، پیچیدگیِ خاصی به ساختار داستان های آن داده است، چنان که ما احساس می کنیم با مجموعه ای از داستان هایی متعدد و متنوع روبرو هستیم اما در پسِ این تکثرها و تنوع های روساختی، ژرف ساخت های مشترکی را می توان استخراج کرد. اسطوره ی اژدهاکشی با گستره ی جهانی اش، یکی از معدود ژرف ساخت های موجود در ساختار داستان های شاهنامه است. در این مقاله، با بررسی شاهنامه ی فردوسی، هفده داستان با ژرف ساخت اژدهاکشی استخراج شده است. پس از بررسی ساختار رواییِ داستان ها، با استفاده از ساختارگرایی استروس، اسطوره ـ واج های تشکیل دهنده ی ساختار داستان ها را استخراج کرده ایم. یافته های این پژوهش نشان می دهد اسطوره ی اژدهاکشی در ژرف ساخت برخی داستان های به ظاهر بی ارتباط با این اسطوره نیز وجود دارد؛ چون ژرف ساخت همه ی داستان ها مبتنی بر تقابل باروری طبیعت با سترونی است.