پند و اندرز در زمره ادبیات تعلیمی قرار دارند و درآثار منظوم و منثور فارسی، به شکل حکایات و داستانها نیز، تجلّی یافته اند تا تاثیر بیشتری بر مخاطبان خود بگذارند.در این پژوهش با روش ساختاری، به بررسی شخصیّت ها و کارکردهای حکایات پند آمیزمتون منثور ادب فارسی تا پایان قرن ششم هجری پرداخته ایم.براساس این پژوهش؛نویسندگان برای انتقال مفهوم پند به مخاطبان خود گرایش به ساده نویسی دارند و از تیپ های متنوّع شخصیتی برای بیان آن استفاده کرده اند.با بررسی ساختاری حکایت ها روشن شد که اغلب آن ها در ساختار سیاسی بیان شده اند.انسان ها در تمامی اعصار از پند و اندرزهای این حکایات بی نیاز نبوده اند و این بیانگر جریان پویا و دائمی پند است. واژگان کلیدی: اندرز، ساختار، نثر فارسی، حکایت، ساختارسیاسی،شخصیت وکارکرد.