به منظور تبیین ارزش و جایگاه جنبه های نمایشی شاهنامه ، پنج متن نمایشی مقتبس از داستان سیاوش را به شرح ذیل بر اساس نظریه ی واگنر و سه اسلوب اقتباس ( جابه جایی ، تفسیری ، قیاسی ) تقسیم بندی کرده ایم : سیاوش خوانی ( بهرام بیضایی ) ، سوگ سیاوش ( پری صابری ) ، از خون سیاوش ( محمود کیانوش ) ، زمستان در آتش ( مهدی میر باقری ) اسب های آسمان خاکستر می بارند ( نغمه ی ثمینی ).از میان این پنج اثر ، سه نمایشنامه ی سیاوش خوانی ، از خون سیاوش ، زمستان در آتش به اقتباس تفسیری تعلق دارد که نشانگر گرایش نویسندگان به تأکید دوباره یا دوباره سازی داستان است . بررسی نشانه های اسطوره ای ، ویژگی های زبانی و تفاوت د راندیشه های نهفته در هر اثر ، رویکردهای متفاوت ( اسطوره ای ، اجتماعی ، انسانی و اخلاقی ) نمایشنامه نویسان به این داستان را مشخص می سازد که بیانگر ظرفیت بسیار بالای داستان سیاوش برای تبدیل به گونه های دیگر ادبی است .