هر شعر یا اثر ادبی که به وسیله ی هنرمند یا نویسنده ای به ظهور می پیوندد، سبک و قالب معهود، مشخص و گاه شخصی برای افاده ی مطلب ارائه می دهد که آن نیز به اقتضای نوع نگرش و تأمل نویسنده به جهان اطرافش شکل می پذیرد. ادبیات در اثر تغییر و تحول شرایط محیطی و زمانی چه از لحاظ فرم و چه از لحاظ محتوا همیشه در پی تحول و پویایی است و ادیب است که این تغییرات را در آثار خویش ثبت می کند و ادبیات را زنده نگاه می دارد. بهار شاعری است که نه از تمام گذشته، گذشته و نه از امروز بلکه با تکیه بر اندیشه و بیان قدما با عصر خویش همگام شده است. در این بررسی، نگارنده در پی کشف ابداعاتی است که بهار در دیوان اشعارش به وجود آورده و سبک خاصی برای خویش رقم زده است. وی از ادب کهن تا به زمان خود نظر افکنده، اصطلاحات، معانی، قالب و تصاویر مطلوب خویش را اخذ نموده و با تلفیق دو مرز گذشته و امروز اشعاری پربار و نغز خلق کرده است. در واقع نگارنده در اشعار این شاعر سنت گرا و شاعر نواندیش به دنبال تازه اندیشی ها و تازه گویی های وی می باشد. این نوآوری ها بیشتر در سه زمینه ی زبان، موضوع و تصاویر یافت شده است که در طی رساله به صورتی کامل به آن ها پرداخته شده است. و در نهایت باید گفت در این رساله به زوایای نو و تازه ای از اشعار بهار توجه شده است که در کنار همه ی ارزش های ادبی کهن و اصیل آن، زیبایی و اصالت هنر بهار را به نمایش می گذارد.