ادبیات حماسی ایران از مهمترین جلوههای فرهنگی و ادبی این سرزمین است که طی قرون متمادی نقشی اساسی در انتقال ارزشها، باورها و هویت ایرانی ایفا کرده است. شاهکارهایی چون شاهنامه فردوسی نهتنها اثری ادبی، بلکه گنجینهای از بیان اسطوره، تاریخ و اخلاقاند که جایگاه انسان، رابطه او با آفریدگار، همنوع و جهان پیرامون را بازتاب میدهند. پژوهش حاضر با عنوان «سیر انسان در حماسههای ایرانی» با هدف واکاوی جایگاه و نقش انسان در گونههای مختلف حماسی طراحی شد تا نشان دهد چگونه انسان در این متون، از موجودی خاکی و پهلوانی به سوی انسانی اخلاقی، ایمانی و فرهنگساز حرکت میکند. هدف پژوهش آن است که به پرسشهای بنیادین دربارهی پیدایش انسان در حماسهها، رابطه او با آفریدگار، جایگاه خویشکاری، فرآیند تعلیم و تربیت، اهمیت آموزش، تفاوتهای اخلاقی و شخصیتی، مسئله نژاد، روابط اجتماعی و خانوادگی، و سرانجام مفهوم «عاقبتبهخیری» پاسخ دهد. ضرورت این تحقیق در آن است که بررسی سیر تحول انسان در متون حماسی ایرانی میتواند فهم تازهای از جایگاه انسان در فرهنگ و ادبیات ایران و نقش حماسه در تقویت هویت فرهنگی و ملی ارائه دهد. روش پژوهش توصیفی–تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و سندکاوی است. دادهها از دو منبع اصلی گردآوری شدهاند: نخست متون حماسی که جامعه آماری اصلی پژوهش را تشکیل میدهند و عبارتاند از: شاهنامه فردوسی (بخش اساطیری و تاریخی)، برزونامه، بهمننامه، علینامه، خاوراننامه ابن حسام، حمله حیدری، دفتر دلگشا، چنگیزنامه و طومارهای نقالی چون سهراب و رستم مرشد عباس زریری، طومار نقالی شاهنامه و هفت لشکر. دومین منبع شامل پژوهشهای پیشین، مقالات علمی، پایاننامهها، فرهنگنامهها و کتابهای مرجع در حوزههای اسطورهشناسی، حماسهپژوهی و انسانشناسی ادبی است. دادهها بهصورت فیشبرداری موضوعی گردآوری و با روشهای تحلیل محتوایی، تطبیقی و نمادشناختی بررسی و تحلیل شدهاند. یافتههای پژوهش نشان داد که در حماسههای طبیعی و ملی، انسان در پیوند با اسطورهی آفرینش و نیروهای فراطبیعی معنا مییابد؛ در حماسههای دینی، رابطهی مستقیم انسان با خداوند و مفهوم تکلیف برجسته میشود؛ در حماسههای تاریخی، انسان در نقش ساماندهندهی جامعه و تمدن معرفی میگردد؛ و در طومارهای نقالی، انسان در قالب فرهنگ عامه و آموزههای اخلاقی مردمی بازنمایی میشود. نتیجهگیری نهایی بیانگر آن است که سیر انسان در حماسههای ایرانی حرکتی پیوسته از «خاک» به سوی «خرد، ایمان و عاقبتبهخیری» است و این مسیر، بنیانگذار تصویری از انسان ایرانی است که همواره در تعامل با خدا، جامعه و تاریخ خویش تعریف میشود.