متونتعلیمیکلاسیک (قرن شش، هفت و هشت)، محتوایی را با وجه روایت هدفمند به مخاطب عرضه میکند. این روایتهای اخلاقگونه، همراه با تفسیرگونگی شخصی و جانبدارانه از مفاهیم اخلاقی هستند که قابلیت سوژهشدگی بهنفع کارگزار حکومتی و یا اجتماع مردمی را دارند؛ بههمینسبب، مفصلبندی این متون حاوی گفتمان و ایدئولوژی است. هدف این پژوهش، تحلیل قابلیت گفتمانی در سه موقعیت راوی، پیام و مخاطب متون تعلیمی، با تاکید بر نظریه تحلیلگفتمان لاکلائووموفه و بهروش توصیفی- تحلیلی است. چگونگی مفصلبندی گفتمانی مسائل اخلاقی، توسط دودسته نویسنده درباریوغیردرباری، سوال اصلی رساله حاضر است. متناسب با روش تحلیل، نمونههای موردی چون فرائدالسلوک، اخلاقناصری، درۀالتاج و کنوزالودیعه، از نظر کارگزار سیاسی، توجیهگری مفصلبندی گفتمانهای مقصود، سوژهسازی، نهادسازی، مشروعیتبخشیومشروعیتزدایی، بررسی شدند. گفتمان روساختی فرائدالسلوک، با سوژه پادشاهِ صوفیِ عالم و فتی به مدح کارگزار حاکم اتابکایلدگز میپردازد، ولی در ژرفساخت گفتمانیاش نقدی بر روابط مردمی- درباری اتابک داشته، از آن مشروعیتزدایی میکند؛ اخلاقناصری با مفصلبندی گفتمانی عقل، انسان و عرفان و سوژه شاهحکیمِ عارف، حکومت قلاع اسماعیلیه را به عنوان جامعه اسطورهای دوران پرتلاطم هجوم مغول، مشروعیت میبخشد؛ درهالتاج با گفتمان عقل، شرع و فرّه ایزدی و سوژه شاهسلطانِ عالم و فاضل و یا حاکم بامرالله، شکوه ایرانی- اسلامی حکومت امیردباج را مشروعیت میبخشد و از حکومت اسلامی سطحی مغول مشروعیتزدایی میکند. کنوزالودیعه مشروعیتساز حکومت شاهشجاع با مفصلبندی خلیفهالله است و او را بهعنوان سوژه عاقلّ اَکمَل توجیه میدارد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که نویسندگان این کتب با سوژهسازیهای پرکاربردِ فضایل و رذایل بهنفع جامع، همچنین تهذیب فردی، منزلی و مدنی، جهت تعادلسازی روابط میان فرمانرواییها و نیروی مردمی، دست به تالیف متون تعلیمی زدهاند و به قصد ساختن مدینهفاضلهای در اوضاع پرتنش، سعی در تغییر اوضاع نامتوازن به سمت تعادل، بهنفع حکومت کارگزار یا گروههای مردمی داشتند، تا تنشها کمتر شده، آدمیزادِ مقهورِ ناامیدی، بیاخلاقی، ظلموفساد، به آرامش دنیوی و اخروی برسد؛ مطیع و تابع حکومت وقت باشد و درمقابل حکومت نیز حق رعیتمداری را عطا کند.