قصیده به عنوان رکن اصلی ادبیات مدحی، در جهان کلاسیک رایج ترین ابزار تبلیغاتی و هژمونیک برای دستگاه قدرت است. این قالب شعری، در ادبیات فارسی قدیم، در چهارچوب یک روایت منظوم، سعی می کند تا با هویت سازی برای ممدوحان، سلطه ی سیاسی آنان را به معنای سیادت انسان کامل بر عموم مردم مشروعیت بخشد. در این پژوهش، به قصد تبیین کارکرد ایدئولوژیک قصیدۀ مدحی، چگونگی بازنمایی هویت ممدوح در قالب «ابرانسان» و «ابر قهرمان» با تکیه بر مؤلفه های سبک زندگی وی - سلیقه و مصرف - در قصاید فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی و عنصری بلخی دلالت یابی و تفسیر شده است. نتایج نشان می دهد که در این راویت های منظوم، راویان در آفرینش آرمانی هویت ممدوحان هفت الگوی اصلی از مؤلفه های مصرف یا سلیقه را بازنمائی کرده اند: 1) بدن و پوشش بدنی 2) تغذیه 3) سخن گفتن یا شیوه های رفتار زبانی (عادات کلامی) 4) دارائی ها و متعلقات (نشانه های مقام و رتبه) 5) تفریحات و سرگرمی ها یا مصارف فراغتی 6) مصارف هنری 7) مصارف اندیشه ای - کرداری. راویان از طریق بکارگیری ایدئولوژیک و هدفمند الگوهای مذکور، عمدتاً به گزینش و ترسیم ویژگی هایی از مصرف و سبک زندگی ممدوحان پرداخته اند که به خلق هویتی منحصر به فرد از آنان منتهی شود. این امر به دلیل نفوذ اندیشه ی سیاسی ایرانشهری در اندیشه ی سیاسی ایرانی، حاکمیتی مشروع را در ذهن مردم برای زمامداران حکومت غزنوی تعریف و تثبیت می کند.