اهداف نویسندگان از نوشتن تا حدّ زیادی مبتنی بر انتخاب راوی و نحوۀ راویتِ راوی منتخب آنان است. نوشتن در قلمرو اقلیم و موضوعات و مسائل محلی ممکن است در انتخاب راوی، آن هم راویی که بتواند همین مسائل و موضوعات را در عرصه ای گسترده تر طرح و تبیین کند دشوار باشد بدین سبب، برای تحلیل ارزش و جایگاه داستان نویسی در حوزه فرهنگ کردی به انتخاب راوی و تناسب آن با سایر عناصر داستان در آثار نویسندگان مشهور کُرد پرداخته ایم. در این رساله با مطالعه تطبیقی سه رمان آخرین انار دنیا نوشته بختیار علی، زمستان بی بهار نوشته ابراهیم یونسی و نفس تنگی نوشته فرهاد حیدری گوران به تحلیل تناسب راوی با سایر عناصر داستان پرداخته ایم. انتخاب راوی با درونمایه، شخصیت ها، فضا، مکان، زمان و موضوع در رمان آخرین انار دنیا و رمان زمستان بی بهار متناسب است اما در رمان نفس تنگی این تناسب دیده نمی شود. نوع راوی و میزان حضور یا دخالت راوی در داستان در هر سه رمان کاملاً بیانگر گفتمان نویسندگان است. شیوۀ عرضه اطلاعات راویان در رمان نفس تنگی به صورت گزارشی است. راوی در رمان زمستان بی بهار نیز اطلاعات را به صورت مستقیم بیان می کند اما در غالب موارد حتی در مواردی که اطلاعات خود را به صورت دائره المعارفی عرضه می کند در این روایت ها مداخله می کند اما در روایت آخرین انار دنیا راوی به صورت ذهنی روایت می کند و از دخالت در روایت پرهیز می کند. راوی در رمان زمستان بی بهار علیه نویسنده می شورد و شیوۀ او مبتنی بر جنبه های فراداستانی و اصول پسامدرنی است اما در روایت رمان نفس تنگی با راوی مدرن روبرو هستیم. در رمان زمستان بی بهار، خواننده به صورت پیوسته و ممتد با حالتی از تعلیق روبرو می شود. راوی نفس تنگی خود را ملزم می داند که تمام روایت را از نزدیک روایت کند حتی اگر این امکان برایش میسر نباشد و جنبه تصنعی داشته باشد اما راوی در رمان های آخرین انار دنیا و زمستان بی بهار تلاش می کند از فاصله روایی متناسب با موضوع و جنبه های مرتبط با مکان و زمان استفاده کند.