از جمله ارکان زندگی اجتماعی که در تمامی ادوار حیات بشر عهده دار رفع نیازهای افراد جامعه بوده و هست، معامله می باشد . اسلام به عنوان آیین برتر با استناد به آیات قرآن(بقره/275) و احادیث بیع را با رعایت اصول کلی معامله (نساء/22) برای جلوگیری از ضرر، حلال نموده است. بیع ارکانی دارد که عبارتند از: أ) صیغه: صحت بیع منوط به رضایت طرفین عقد است و چون رضایت امری خفی است بنابراین لفظ جایگزین آن می شود. صیغه با (ایجاب) از طرف فروشنده با لفظ (بعتک) یا (ملکتک) و قبول از طرف خریدار با لفظ (اشتریتک) از تو خریدم یا قبول کردم حاصل می شود. صیغه می تواند به صورت صریح یا کنایه باشد. ب) عاقدان یا طرفین عقد بیع، فروشنده و خریدار هستند و با توافق دو طرفه بیع را منعقد می کنند، البته به شرط این که مکلف باشند، زیرا جاری شدن صیغه بر زبان بچه و مجنون چه با اذن ولی یا بدون اذن صحیح نیست. ج) معقودعلیه یا محل عقد (مبیع و ثمن)، و از شرایط آن طهارت، قابلیت انتفاع، ولایت عاقد بر معقودعلیه، قدرت تسلیم معقودعلیه و علم به معقودعلیه است. خلل در هریک از ارکان و شروط بیع سبب ایجاد غرر می گردد. فقها غرر را به دو نوع مؤثر و غیرمؤثر تقسیم بندی نموده اند و غرر مؤثر را سبب بطلان بیع دانسته اند، که غرر یا در صیغه عقد همچون بیع عربان، دو بیع در یک بیع، بیع و شرط، حصاه، ملامسه و منابذه است و یا در معقودعلیه است و می تواند در ناحیه جنس، نوع، صفت، مقدار واقع شود.