معامله یکی از ارکان زندگی اجتماعی است که برآورده کردن نیاز افراد جامعه را بر عهده دارد. می توان گفت تمامی مردم دنیا در تمامی دوران ها از این تعامل اجتماعی بی نیاز نبوده اند، اسلام نیز به این نیاز جامعه توجه خاصی داشته و آن را حلال اعلام کرده است: «وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ» (بقره/275). در آیه: «لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ» ( نساء/29) کلیات اصول معامله را برای مردم بیان نموده است. برای تحقق بیع ارکانی لازم است که بدون نبود آنها معامله انجام نمی شود، این ارکان عبارتند از: أ) صیغه: صحت بیع منوط به رضایت طرفین عقد است و رضایت امری خفی است بنابراین لفظ جایگزین آن می شود. صیغه با (ایجاب) از طرف فروشنده با لفظ (بعتک) یا (ملکتک) و قبول از طرف خریدار با لفظ (اشتریتک) از تو خریدم یا قبول کردم حاصل می شود. صیغه می تواند از طرف فروشنده یا مشتری بصورت صریح یا کنایه جاری شود. ب) عاقدین: عاقدان یا طرفین عقد بیع، فروشنده و خریدار هستند که با توافق میان خودشان بیع را منعقد می کنند، شرط عاقدین این است که به سن تکلیف رسیده باشند. جاری شدن صیغه بر زبان بچه و مجنون چه با اذن ولی یا بدون اذن صحیح نیست. ج) رکن سوم بیع معقود علیه یا محل عقد است که شامل مبیع و ثمن می شود، از جمله شرایط رکن سوم طهارت، قابل انتفاع بودن، ولایت عاقد بر معقود علیه، قدرت تسلیم معقود علیه و علم به معقود علیه است. خلل در هر کدام از ارکان و شروط بیع باعث می شود که غرر در بیع وارد شود که مورد نهی پیامبر (ص) قرار گرفته است. فقها غرر موثر در بیع را غرر زیاد دانسته اند که باعث باطل شدن معامله می شود، از جمله بیوع غرری که در صیغه عقد غرر وجود دارد می توان بیع عربان، دو بیع در یک بیع، بیع و شرط، حصاه، ملامسه و منابذه را نام برد، غرر در معقود علیه (ثمن و مثمن) می تواند در ناحیه جنس، نوع، صفت، مقدار واقع شود. فقهای مذاهب أربعه به زیبایی غرر در بیع را مورد بحث و بررسی قرار داده-اند و با بیان دلایل روشن پرده از بیوع غرری برداشته اند.