انسان به اقتضای زندگی اجتماعی اش، با دیگران ارتباط و تعامل داشته و ایجاد ارتباط همواره یکی از نیازها و دغدغه های اساسی انسان بوده است که می تواند به شیوﺓ کلامی یا غیرکلامی ایجاد شود. یکی از مهم ترین کانال های ارتباط غیرکلامی، زبان بدن است. زبان بدن در ادبیّات به ویژه برخی از ژانرها به شکل چشم گیری دیده می شود. از میان ژانرهای ادبی که جنبه عاطفی به شکلی مضاعف برجسته می شود، زبان بدن برابر با زبان کلامی در تعامل با مشارکان گفتگو نقش ایفا می کند. در این مقاله، غزلیات سعدی با روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت و به نقش زبان بدن در تعامل میان شخصیت های غزل به همراه دلالت های اجتماعی و روان شناختی موجود در آن پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که در تعاملات میان عاشق و معشوق، زبان بدن کاربرد افزون تری در مقایسه با گفتار دارد و معشوق به دلیل پایگاه اجتماعی اش و یا جوّ فرهنگی و دینی حاکم بر جامعه آن زمان، در ارتباط و تعاملش با عاشق، از زبان بدن که زبانی رمزی و کدگذاری شده است، استفاده می کند.