مصرف سوخت فسیلی و انتشار گازهای گلخانهای یکی از مهمترین عوامل تغییرات آبوهوایی است که با همراه شدن موضوع بحران نفت و افزایش شدید قیمت آن، باعث شد تا کشورهای صنعتی سیاستهای خود را در زمینه انرژی بازبینی کنند. در سیاستگذاری جدید، انرژیهای تجدید پذیر مانند انرژی بادی، خورشیدی، زمینگرمایی و غیره اهمیت ویژهای در توسعه و برنامهریزی مربوط به انرژیدارند و استفاده از انرژیهای تجدید پذیر توانست بهعنوان مهمترین راه برای کاهش هزینهها، دسترسی به انرژی پاک و بهبود وضعیت آبوهوای جهانی عمل کند..برخلاف سوختهای تجدید ناپذیر، انرژیهای تجدید پذیر امنیت زیستمحیطی و اقتصادی را نیز تأمین میکنند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر متغیرهای توسعه مالی، باز بودن تجاری و خالص جریان سرمایهگذاری خارجی(ورودی و خروجی) بر مصرف انرژی تجدید پذیر در ایران در دوره زمانی 1990 تا 2020 با استفاده مدل مارکوف سوئیچینگ است. نتایج حاصل از مدل مارکوف سوئیچینگ نشان میدهد که مصرف انرژی تجدید پذیر تحت تأثیر متغیرهای توسعه مالی، باز بودن تجاری و خالص جریان سرمایهگذاری خارجی و شوکهای حاصل از آن میباشد و چون احتمال قرارگیری در رژیم اول بیش