2024 : 10 : 31
Naser Shirbagi

Naser Shirbagi

Academic rank: Professor
ORCID: 0000-0001-8770-4227
Education: PhD.
ScopusId: 36188986600
HIndex:
Faculty: Faculty of Humanities and Social Sciences
Address: Department of Education, Faculty of Humanities and Social Sciences, University of Kurdistan, Sanandaj, Iran. Postal Code: 6617715175
Phone: 087-33622709

Research

Title
چرایی و چگونگی رهبری کارآفرینانه در مدارس متوسطه: پژوهشی کیفی
Type
Thesis
Keywords
رهبری، مدیریت مدرسه، رهبری کارآفرینانه، استقلال مالی، توسعۀ کارآفرینی، کارآفرینی آموزشی.
Year
2024
Researchers Donya vakili(Student)، Naser Shirbagi(PrimaryAdvisor)، Saeid Farahbakhsh(PrimaryAdvisor)

Abstract

چکیدۀ مبسوط هدف: با وجود پیچیدگی و نبود توافق در مفهوم کارآفرینی، انتظارات دولت‌ها، سیاست‌گذاران و ذی‌نفعان آموزش‌وپرورش منجر به افزایش فشار بر مدیران مدارس برای استقلال مالی و توسعۀ رهبری کارآفرینانه شده است. تحقیقات اندکی دربارۀ رهبری کارآفرینانه مدارس در سطح ملّی و بین‌المللی انجام گرفته است. از این رو، مسئله اصلی پژوهش حاضر آن بود که پیوند مفاهیم کارآفرینی و رهبری مدرسه در اوضاع و احوال کنونی نظام آموزشی کشور چیست؟ روش: با تمرکز بر رویکرد کیفی- تفسیری و راهبرد پدیدارشناسی استعلایی تلاش گردید تا تجارب مشارکت‌کنندگانی را که به‌صورت هدفمند و با استفاده از فن نمونه‌گیری ملاکی از بین مدیران مدارس و کارشناسان مطلع آموزش و پرورش شهر سنندج انتخاب شده بودند (19 نفر) احصا شود. برای خلق داده‌های پژوهش نخست از یک پروتکل مصاحبۀ سه مرحله‌ای متوالی پدیدارشناسانه و در مرحلۀ دوّم اسناد معتبر گردآوری شده مورد استفاده قرارگرفت. کدگذاری متن‌گفتارهای مصاحبه‌ها و محتوای اسناد (منتخب با استفاده از چک لیست) با تحلیل مضمونی سه‌مرحله‌ای آترید- استرلینگ (پایه، سازمان‌دهنده و فراگیر) و ترسیم شبکۀ مضامین انجام شد. برای مدیریت داده‌ها و ترسیم نمودارها نرم‌افزارMaxqda2020 بکار رفت. یافته‌ها: تحلیل مضمونی جمعاً به ظهور 208 کد اوّلیه، 90 مضمون پایه غیر تکراری، 34 مضمون سازمان‌دهنده و 9 مضمون فراگیر منجر شد. مضامین فراگیر عبارت بودند از: کارآفرینی اکتسابی، کارآمدی مالی، سواد مالی، کارآفرینی آموزشی، کنشگری اجتماعی، سفیر فرهنگی مدرسه، کارآفرینی سازمانی، و کارآفرینی مستقل. بازنمایی تجارب مشارکت‌کنندگان و تحلیل اسناد حاکی از آن بود که مدیران مدارس برای اجرای رهبری کارآفرینانه دو راهکار عمده را اتخاذ می‌کردند: نخست، سیاست‌هایی را جهت پیش‌برد امور مدرسه، برقراری ارتباط با والدین و معلّمان، فراهم‌سازی دوره‌های متنوع و فوق‌برنامه برای دانش‌آموزان، اولویت‌بندی فراورده‌های دانش‌آموزان و ترویج انعطاف‌پذیری در فرایند یاددهی- یادگیری اتخاذ می‌کردند که راهکارهایی درون مدرسه‌ای بودند. دوُم، مدیران کارآفرین مدارس از خط مشی‌های دیگری مانند ترویج کار مشارکتی، دست‌یابی و افزایش قدرت اعضای مدرسه در سطح جامعه، فرصت‌بخشی به عموم مردم برای مداخله، بازدید از مدرسه، خطر کردن، استفاده می‌کردند که راهکارهای برون مدرسه‌ای بودند. تمایز ظریفی در بین تجارب زندۀ مدیران آن بود که رهبران مدارس دخترانه بیشتر به مشارکت خلاقانه در امور درونی مدرسه (مانند: تنوع بخشی به برنامۀ درسی و فرایند یاددهی و یادگیری) اهتمام داشتند و تمایلی کمتری دارند که در فعالیت‌های کارآفرینی خارج از مدرسه (مانند انعکاس تصویر مدرسه و پیوستن به شبکه‌های آموزشی مدارس) شرکت کنند. نتیجه‌گیری: رهبری کارآفرینانه در مدرسه تمرکز راهبردی بر ایجاد فرصت‌های یادگیری است که تفاوت قابل‌توجهی برای مدرسه ایجاد می‌کند و باید در میان کارکنان مدرسه، والدین و همچنین فراگیران نیز ترویج شود. از این رو، مدیران مدارس برای پاسخ‌دهی به‌موقع به تغییرات محیطی که ناشی از تأثیر فاوا است باید در دورۀ‌ تغییرات سریع و غیر قابل پیش‌بینی یک سبک رهبری منعطف را پیشه کنند که نیازمند رویکردی پایین به بالا هستند و نه از بالا به پایین و آمیخته‌ای از همکاری، نوآوری و عمل است. بیشتر مدیران مدارس به دلیل علاقه به ماندگاری در پُست‌ خود، رقابت با سایر مدارس و همچنین افزایش استقلال از ادارات آموزش و پرورش و والدین نسبت به رهبری کارآفرینانه در مدرسه نوعی انگیزۀ درونی داشتند اما نیازمند تشویق از بیرون بودند. به نظر می‌رسد رهبری کارآفرینانه تا مدت‌های مدید از برنامۀ تحصیلی مدارس ناپدید نمی‌شود؛ در عوض، احتمالاً در سال‌های فعالیت‌های روزانۀ مدیران مدارس، صرف‌نظر از منطقۀ محل خدمت، اندازه و نوع مدرسه و بدون توجه به توانایی مدیران، به اجبار یا به صورت خودجوش بکار گرفته خواهد شود. با توجه به اینکه از جوهره‌های اصلی رهبری کارآفرینانه، خلاقیت است. مدیران در صورت لزوم، ترکیبی از راهبردهای کارآفرینی مربوط به بیرون مدرسه و فعالیت‌های خلاقانه مربوط به درون مدرسه را بکار می‌گرفتند. نهایتاً اینکه هر اندازه مدیران و کارکنان مدارس تجربۀ تغییر- محوری و معلم- محوری غنی‌تری داشتند، احتمال بیشتری وجود داشت که در فعالیت‌های خلاقانه و کارآفرینانه شرکت کنند. اگرچه همۀ مدیران در فعالیت‌های مختلف شبه کارآفرینانه مانند جمع‌آوری کمک‌های مالی و مدیریت بودجه مشغول بودند اما مدیران مدارس بزرگتر، مستقیم‌تر در فعالیت‌های بازاریابی مدرسه مشغول بکار بودند، اما نه الزاماً به‌دلیل افزایش تعداد دانش‌آموزان، بلکه به‌عنوان وسیله‌ای برای نشان‌دادن اهمیت استقلال مدرسه و انعکاس بهتر فعالیت‌های کارآفرینانه درون مدرسه.