پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربه راهبران آموزشی و معلمان از اجرای الگوهای نظارت آموزشی معلم-محور در مدارس ابتدایی و تدوین و اعتباریابی یک الگوی بومی انجام گرفت. روش پژوهش آمیخته اکتشافی بود. در مرحله کیفی روش پژوهش روایت پژوهی و مشارکت کنندگان بالقوه شامل معلمان و راهبران آموزشی استان آذربایجان غربی بودند که با رویکرد هدفمند و با روش نمونه گیری موارد مطلوب تا رسیدن به نقطه اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از یک پروتکل مصاحبه نیمه ساختمند جمع آوری گردید. محاسبه اﻋﺘﺒﺎر و رواﯾﯽ داده ها با استفاده از دو روش ﺑﺎزﺑﯿﻨﯽ مشارکت کنندگان و ﻣﺮور ﺧﺒﺮﮔﺎن ﻏﯿـﺮ شرکت کننده در ﭘﮋوﻫﺶ انجام گرفت. با تحلیل مضمون، 11 مضمون سازمان دهنده (نظارت رابطه مدار و اعتماد محور، فقدان دانش و مهارت ضروری معلمان، ژرف نگری مشارکتی راهبر-معلم، بهبودگرا و پاسخگویی در راهبری، نظارت مبتنی بر کاراندیشی، مسئله شناسی و گزینه سنجی راهبر- معلم، توسعه حرفه ای معلم از طریق راهبر، راهبری تحولی، فقدان اشتراک افق دید راهبر و معلم، پایش عملکرد معلمان، واکنش به نتایج راهبری) و 38 مضمون پایه درباره الگوی نظارت معلم محور کشف گردید. در بخش کمی روش تحقیق توصیفی پیمایشی بود و جامعه آماری شامل معلمان و راهبران آموزشی تربیتی استان آذربایجان غربی بودند که برای اعتباریابی الگو، با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران، 300 نفر انتخاب گردید. ابزار مورداستفاده در بخش کمی، مقیاس محقق ساخته بر اساس شبکه مضامین بخش کیفی بود. تحلیل بخش کمی با تحلیل عاملی تأییدی برای تعیین اعتبار الگو انجام شد. نتایج بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم نشان داد که الگوی بومی نظارت معلم محور دارای روایی سازه است.