هدف این پژوهش بررسی تجارب و ادراک اعضای هیئت علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی از مفهوم و معنای دانش آموختگی نزد آنان است. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و روش پژوهش پدیدار نگاری بود، به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. مشارکت کنندگان این پژوهش 42 نفر بودند که شامل 17 نفر دانشجوی مقاطع تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) و 25 نفر مدرس دانشگاه کردستان بودند که هر مشارکت-کننده حداقل یک دوره دانش آموختگی را تجربه کرده بود. نمونه گیری با روش هدفمند انجام شد و فرایند انتخاب نمونه و جمع آوری داده ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. داده های به دست آمده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند و طبقه های توصیفی و فضای نتیجه حاصل شد. بر اساس نتایج هفت طبقه توصیفی از تجارب اساتید و دانشجویان از دانش آموختگی شامل: دانش آموختگی به عنوان محصول دانشگاه، دانش آموختگی به عنوان یادگیرنده مادام العمر، دانش آموختگی به عنوان شروع استرس کاری، دانش آموختگی به عنوان توانایی تعامل اجتماعی، دانش آموختگی به عنوان توانایی به کارگیری دانش در شغل و دانش آموختگی به عنوان مفهومی مشروط (وابسته به هدف، زمان و مقطع تحصیلی) به دست آمددر پرسش از احساس و تجربه مشارکت کنندگان از دانش آموختگی، با توجه به تنوع جایگاه و تجارب شخصی آنان، سه طیف حاصل شد: کسانی که احساس خوشایندی از دانش آموختگی تجربه کرده بودند، افرادی که احساسات ناخوشایندی تجربه کرده بودند و افرادی که ترکیبی از احساسات خوشایند و ناخوشایند از دانش آموختگی داشتند. هم چنین ویژگی های دانش آموختگان در چهار طبقه خصوصیات شخصیتی و هویتی، خصوصیات علمی و دانشگاهی، خصوصیات اجتماعی و بین فردی، و خصوصیات رسمی و سازمانی دسته بندی شدند.