چکیده: هدف اصلی این پژوهش، ارائه ی یک نظریه در رابطه با آگاهی زنان مدیر از ماهیت قدرت در نهادهای آموزشی بود. رویکرد اصلی در این پژوهش، کیفی و راهبرد آن نظریه ی مبنایی بود. با توجه به راهبرد مورد استفاده، مصاحبه نیمه ساختارمند با زنان مدیر و در ادامه بامدیر مرد، معلمان زن ومرد و همچنین مردانی که زنان شاغل دارند، انجام شد. بعد از انجام مصاحبه ها و پیاده کردن تمامی جزئیات، کدگزاری آنها شروع شده و به هر جمله معنادار یک کد باز اختصاص داده شد. سپس کدگزاری محوری و بعد از آن کدگزاری گزینشی انجام شد و در کدگزاری گزینشی به 5 کد اصلی دست یافتیم که عبارت بودند از: تبعیض نهادی، ایدئولوژی مرد سالاری، توانمند سازی زنان، بسترهای زمینه ای و محلی و گفتمان و باور برابر خواهی.که تبعیض نهادی به عنوان هسته اصلی پژوهش تعیین گشت، بدین صورت که همه ی کدهای باز، محوری و گزینشی به این مقوله مربوط بودند. نتایج پژوهش نشان داد که تبعیض نهادی با همه مقوله ها ارتباط دارد، ایدئولوژی مرد سالاری این تبعیض را تشدید می کند، بسترها، هم می تواند تقویت کننده این تبعیض باشد و هم می تواند تضعیف کننده ی آن. و در مقابل این مقوله ها زنان در تلاش برای تغییر دیدهای جنسیتی موجود، در صددارائه ی راهکارهایی جهت توانمند سازی خود و به راه انداختن یک گفتمان و باور برابر خواهی هستند.