هدف از انجام دادن این پژوهش، دستیابی به تجارب معلمان و مدیران در زمینۀ مفهوم مسئولیتپذیری اجتماعی است. مطالعه حاضر به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی با نمونهگیری هدفمند و از طریق مصاحبه ژرفنگر با 18 نفر از معلمان و مدیران سطح شهر سنندج انجام گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمهساختاریافته بود. تجزیهوتحلیل متن مصاحبهها با روش دیکلمن و همکاران (1989) صورت پذیرفته است. یافتههای حاصل از تجارب معلمان و مدیران شامل 33 مضمون فرعی و 6 مضمون اصلی بود که شامل تعامل سازنده با محیط دانشآموزان، تعامل سازنده با همکاران، حفظ ظاهر و رفتار فردی، ناآگاهی و بیتفاوتی اعضای جامعه مدرسه، عمل در چارچوب قوانین و مقررات و درگیرشدن در مسائل فردی دانشآموزان است. میتوان نتیجه گرفت که معلمان با حفظ و تلاش در راستای رفتارهای فردی خود عاملانی در جهت رشد و شکوفایی دانشآموزان در مقام الگو هستند، اما این تجربه از مسئولیتپذیری در رشد و پیشرفت خود معلمان و مدیران نیز مؤثر است و اینکه فقط التزام عملی در چارچوب قوانین سازمانی حد تمام و کمال در مسئولیتپذیری اجتماعی نیست، بلکه معنای واقعی آن فراتر رفتن از حد وظیفه است.