پیشرفت و موفقیت نظامهای آموزشی مستقیما به توسعه حرفهای مدیران آموزشی و مشارکت آنها با معلمان و اولیای دانشآموزان مرتبط است. اوایل خدمت مدیران مهمترین و حساسترین برهه خدمت آنها میباشد. برنامههای آموزش بدو خدمت ازجمله برنامههای آشنا سازی مدیرآموزگاران و معلمان در توانمندسازی آنها میباشد. از آنجایی که مدیرآموزگار نقشهای متفاوتی از صرفا یک مدیر یا معلم بودن را داراست به خودی خود دارای چالشهای زیادی است که اگر در اوایل خدمت خود نیز باشند این مشکلات بیشتر خودنمایی میکنند. هدف اصلی پژوهش حاضردرک و بررسی تجارب اوایل خدمت مدیرآموزگاران شهرستان دیواندره است. ازنظر هدف روش پژوهش ما کاربردی و ازنظر ماهیتی یک روش تحقیق کیفی براساس رویکرد تجربه زیسته میباشد. همهی مدیرآموزگارانی که سه سال اول خدمت خود را در شهرستان دیواندره سپری میکردند به عنوان جامعه هدف انتخاب شده و با روش نمونهگیری هدفمند تعداد 9 مصاحبه انجام گرفت که به اشباع اطلاعاتی منجرشد. ابزار جمعآوری اطلاعات مصاحبههای نیمه ساختاریافته بود که این دادهها با روش تحلیل هفت مرحلهای کلایزی تجزیه و تحلیل شد که در نهایت به 5 مضمون اصلی و 15 خوشه 123 کد مفاهیم کدگذاری شد. روایی کدهای استخراج شده از مصاحبهها با بررسی شرکتکنندگان مطالعه و نظرافراد صاحبنظر در علوم تربیتی و برای اطمینان بیشتر با مطالعات مکرر وقیاس دادهها و دستهبندی و خلاصه سازی دادهها استفاده شد. نتایج نشان داد که مدیرآموزگارانی که تازه در این پست مشغول به کار شدند از مواردی مانند شناخت خودشان قبل از تصدی شغل، فرآیند آشناسازی و آموزشهای بدوخدمت، چالشها و فرصت های اوایل خدمت و به عنوان مهمترین و بحث برانگیزترین مورد، رفتارها و وظایف چندگانه مدیرآموزگار را به عنوان مضامین اصلی تجارب زیسته خود در اوایل خدمت بیان کردهاند. به عنوان نتیجه می توان بیان کرد که سازمان آموزش و پرورش در هنگام انتصاب مدیرآموزگاران در این پست دورههای آموزش بدوخدمت را برگزار کند و همینطور از معلمانی که سابقه 3 سال تدریس درکلاسهای چند پایه را دارند برای تصدی پست مدیرآموزگار استفاده نماید