این پایان نامه درصدد است یک نظریۀ داده بنیاد را در خصوص نقش خدمات مشاورهای و روانشناختی دانشگاهی در توانمندسازی زنان ارائه نماید. از این رو، دادهها از طریق مصاحبۀ عمیق با دانشجویان، کارکنان، استادان و مدیران دانشگاه کردستان گردآوری شد. دادهها به روش کدگذاری نظری سه مرحلهای مورد تحلیل قرار گرفتند و 300 کد باز، 35 کد محوری و هفت کد گزینشی (توانمندی روانی، توانمندی اقتصادی، توانمندی سیاسی، توانمندی اجتماعی، توانمندی گروهی، توانمندی جسمی، توانمندی اکادمیک) احصا گردید. در این پژوهش، نخست آشکار شد که توانمندسازی یک فرایند است، نه یک فراورده و تا زمانیکه تمام افراد درگیر در این فرایند درک صحیحی از الزامات و نحوۀ توانمندی زنان نداشته باشند، برنامههای خدمات مشاوره و روانشناختی نمیتواند اثربخش باشند. هم چنین، ایجاد جوّ سازمانی مثبت و فرهنگ حمایتی توانمندسازی که در آن توانمندی بهطور خودجوش از خود دانشجویان، کارمندان و مدیران زن نشأت میگیرد نیز اهمیت دارد. دوّم، توسعۀ توانمندسازی زنان تلاش به سوی استقلال دانشگاهها را تقویت میکند و تصویر سازمانی مطلوبی را مراکز آموزش عالی بهعنوان موجودیتهای منحصر بهفرد با فرهنگ خاص را منعکس میکند. سوّم، بر اهمیت زمینه و موقعیت در اجرای توانمندسازی و ضرورت اجتناب از الگوهای غیر وابسته بهزمینۀهای فرهنگی تأکید مینماید و نهایتاً اینکه، قبل از برنامهریزی برای هرگونه تلاش در حوزۀ توانمندسازی، مدیران عالی دانشگاه باید شخصاً به سرمایهگذاری و حمایت از توانمندسازی بانوان تعهد و التزام عملی داشته باشند.