بافتهای کهن شهری بهواسطه دارابودن قدمت تاریخی، عناصر باارزش، پیوستگی اجتماعی بالا و موقعیت مناسب ارتباطی دارای اهمیت به خصوصی در ساختار فضایی کارکردی شهرها هستند. محلات قرار گرفته در بافتهای مذکور طی سالیان متمادی در پیوند چندسویه با یکدیگر ارتباط برقرار نمودند. در طی گذر زمان محلات بافت کهن از یکدیگر منفک گشته و رونق سابق خویش را از دست دادند. محلات سرتپوله و قه لا چوارلان در بافت قدیم و باارزش شهر سنندج قرار گرفتهاند که با ایجاد خیابان شهدا در دهه 40 هجری شمسی ارتباط خویش با یکدیگر را ازدستدادهاند. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از پتانسیلهای بافت کهن شهری و از طریق بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا به احیای پیوندها و تعاملات اجتماعی میان ساکنین محلات سرتپوله و قه لا چوارلان بپردازد. در همین راستا از روش تحقیق کمی و کیفی بر مبنای مصاحبه نیمهساختاریافته بهره گرفته شد. پژوهش مذکور با استعانت از روش تحلیل محتوای کیفی و در دو مرحله مطالعات کتابخانهای و مطالعات میدانی صورت پذیرفت. ابتدا به کمک شاخصهای مستخرج از پیشینه پژوهش و باتوجهبه مدل مفهومی پژوهش و با نظارت سه استاد گروه شهرسازی پرسشهایی در قالب مصاحبه نیمهساختاریافته تدوین گردید. سپس برای شنیدن روایتهای ساکنین دو محله سرتپوله و قه لا چوارلان در راستای گردآوری داده باهدف دستیابی به اشباع نظری مجموع 28 مصاحبه عمیق از ایشان صورت پذیرفت. فرایند انجام مصاحبه در تیرماه 1402 با مشارکت 14 نفر زن و 14 نفر مرد در دو هفته متوالی و در دو نوبت قبل و بعدازظهر در مکان محلات سرتپوله و قه لا چوارلان شهر سنندج و با کسب اجازه برای ضبطصوت ایشان صورت پذیرفت. نتایج حاصل از مصاحبهها از طریق روش تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از فرایند کدگذاری سهمرحلهای دستهبندی شد. یافتههای پژوهش نشان داد شش بعد فولکلور، تسهیل حرکت و دسترسی، امنیت، آسایش اقلیمی و راحتی، مبلمان شهری و تأسیسات و تجهیزات شهری در پیوند محلات سرتپوله و قه لا چوارلان اثر گذارند. بعد فولکلور بیشترین اهمیت را در میان ابعاد به خود اختصاص داد و از دید ساکنان سبب تقویت سایر ابعاد گردید. همچنین مشخص گردید پررونقترین مکان در محدوده موردمطالعه مساجد بوده و در راستای پیوند لبههای شهری محلات مذکور، تعریف رویدادهای فرهنگی هنری متناسب با زمینه شهر سنندج مانند دف نوازی، رقص هلپرکی، معرفی مشاهیر و... بسیار اثرگذار است.