طرحواره درمانی رویکردی نوین و یکپارچه می باشد که اصول . مبانی مکتب های شناختی-رفتاری ، دلبستگی، روابط شیء، ساختارگرایی، روانکاوی را در قالب یک مدل مفهومی تلفیق کرده است. این رویکرد درون مایه های روانشناختی را مد نظر قرار می دهد و آنها را طرحواره های ناسازگار اولیه می نامد که ریشه تحولی این طرحواره ها در تجارب و روابط بین فردی مادر-کودک، نیازهای هیجانی، محرومیت و محدودیت ها نهفته است. رابطه درمانی یکی از مولفه های اساسی درمان در رویکرد طرحواره درمانی میباشد و مثل سایر نظریه های درمان آنرا سنگ بنای تغییر در فرایند درمان می داند. هدف از این مقاله تبیین نقش اخلاق حرفه ای در رابطه درمانی براساس نظریه طرحواره درمانی می باشد. طرحواره درمانی حاصل گفتگوی والدین با کودک هستند که به تدریج در ذهن او جای گرفته اند و هم اکنون به گونه ای نظام مند اما ناکارآمد وارد فرایند زندگی شده و تعاملات شناختی-عاطفی و رفتاری را تحت تاثیر خود قرار می دهد.ناکارآمد وارد فرایند زندگی شده و تعاملات شناختی-عاطفی و رفتاری را تحت تاثیر خود قرار می دهد. رابطه درمانی باعث فعال شدن یکی از طرحواره های ناسازگار اولیه (از 18 طرحواره ناسازگار). می گردد که در این شرایط نقش اخلاق حرفه ای درمانگر خود را بیشتر نشان میدهد که چگونه می تواند با تعارض نیازهای درمانگر با مراجع، تقابل طرحواره های درمانگر با طرحواره های مراجع ، مقابله با بحران های درمان و فعال شدن طرحواره های ناسازگار اولیه که مسیر درمان را تحت تاثیر قرار می دهد اقدام به موقع و موثر را انجام می دهد. تبیین این یافته ها می تواند یاریگر مشاوران و رواندرمانگران در خودشناسی، تعهد و اخلاق حرفه ای آنان برای کمک بیشتر به جامعه هدف باشد.