پدیده بازارهای سنتی سنندج، مجموعه ای کامل و پیچیده از فعالیت های اقتصادی فرهنگی و اجتماعی است که با وجود این پیچیدگی ها، توانسته میان وجوه مختلف بازار و نوع ساختار بنا و معماری آن، به تدریج و با گذشت زمان هماهنگی معقولی برقرار نماید. به نظر می رسد این پدیده دربردارنده ساختارهای ارزشمند اما پنهانی است که فهم آنها صرفا در یک تعامل سازنده با فضا و کاربران و ساکنان آن امکان پذیر است. هدف پژوهش حاضر آن است که با نگاهی پدیدارشناسانه و با تکیه بر دیدگاه فیلسوفانی همچون گادامر و هایدگر، پدیده بازار سنتی سنندج را آن گونه که در تجربه مخاطبان و ساکنان بازار نمایان می شود، تبیین نماید و از این طریق چارچوبی مفهومی را برای طراحی و بازآفرینی بازار سنتی سنندج در کالبدی نو فراهم آورد.