در پژوهش حاضر تلاش بر آن است که قانون مجازات اسلامی (کتاب های حدود، قصاص و دیات)، به عنوان احکام شرعی، در پرتو اندیشه حاکمیت قانون مورد بازبینی و بازاندیشی قرار گیرد. نقطه آغازین پژوهش، بررسی مفهوم حاکمیت قانون و رسیدن به فهم واحدی از آن است. در این راستا سیستم فکری ژوزف رز در حوزه حاکمیت قانون تحت عنوان اصالت شکل در حقوق معرفی خواهد شد. در گام بعد به توصیف کتاب های حدود، قصاص، دیات و همچنین به مبانی فقهی آنها خواهیم پرداخت. سپس کتاب های حدود، قصاص و دیات را بر مبنای سنجه های حاکمیت قانون مفصل بندی خواهیم کرد. در ادامه، بحث به حوزه مسئله فربه تری تحت عنوان اسلام و مدرنیته کشانده می شود و با عنوان حاکمیت شرع و حاکمیت قانون آغاز به سخن می کنیم. با روش دولت ممتنع سعی در تبیین مسئله واگرایی بین احکام فقهی حدود، قصاص و دیات به عنوان هسته مرکزی حکمرانی اسلامی و اندیشه حاکمیت قانون به مثابه پارادایم دولت مدرن، خواهد شد. در این میان وائل حلاق با ارائه توصیفی متفاوت از دولت مدرن و حکمرانی اسلامی به تعارض ذاتی دولت مدرن و اسلام اشاره می کند. از منظر وی، حکمرانی اسلامی بنیان های اخلاقی، حقوقی، سیاسی و اجتماعی مخصوص به خود را داراست که به صورت چشم گیری از بنیان های مشابه در دولت مدرن متفاوت است. این پژوهش با توجه به اهمیت اصالت شکل هم در اندیشه حاکمیت قانون و هم در تئوری دولت مدرن، سوهان سنجه های شکل گرایی در حقوق را، بر بدن قانون مجازات اسلامی می خرامد تا واگرایی های موجود را عیان و ظاهر و سپس به تبیین و ارزیابی آنها بپردازد.