زبان به عنوان پدیدهای انسانی در محیطی طبیعی، از طریق شناخت پدیدههای خارج از ذهن و نگاشت پدیدههای عینی حاصل میشود. و از این روست که میتوان زبان را صورت نمادین شدۀ تصورات وارد شده به ذهن دانست. زبانشناسی شناختی در دهه-های اخیر همگام با رشد علوم شناختی، توانست گام یزرگی را در تبیین این مساله بردارد. تصویرگونگی در ساختهای زبانی، بدون شک حاصل توصیف ذهن از شناختی است که از محیط اطراف بدست آمده است. رویکرد شناختی واحدهای زبانی نمادین و تصویرگونه را تبیین کرده است و ساختارهای سببی را در دستۀ واحدهایی تصویرگونه قرار داده است. پژوهش حاضر درصدد بررسی تصویرگونگی در ساختارهای سببی در زبان کردی گونۀ کلهری برآمده است. پژوهش حاضر بر اساس سه اصل اساسی کمیت، فاصله و توالی در رویکرد شناختی انجام شده است. ماهیت پژوهش توصیفی_تحلیلی بوده و دادهها به روش میدانی و مصاحبه با گویشوران اصیل این گویش گردآوری شدهاند. نگارنده ساختهای سببی در کردی کلهری، مولفههایی که در ساخت سببی به تصویرگونگی منجر میشوند و تفاوتهای تصویرگونگی در ساختهای سببی بینشان و نشاندار را بررسی کرده است. ساختار سببی را میتوان در دو دستۀ بینشان و نشاندار دسته بندی نمود و سپس بخش نشاندار را در پنج بخش استقلال، برجستگی، مسؤلیت پذیری و جانداری و نیروهای بیجان مورد بررسی قرار داد. واحدهای زبانی سببی در کردی کلهری مشابهت بسیاری با ساختار سببی در فارسی دارند و از این رو تصویرگونگی در ساخت سببی در فارسی در کردی کلهری نیز میتواند به همان شکل وجود داشته باشد. الگوی تولیدی ساخت سببی بینشان از هدف شروع میشود و به سبب پذیر ختم میشود. الگوی تولیدی ساخت سببی نشاندار از رخداد شروع میشود و به نتیجه ختم میشود. همچنین باید در نظر داشت که در کردی کلهری سبب، کنشپذیر و عامل همگی به عنوان لایهای میانی عمل میکنند تا زنجیرۀ پدید آمدن ساخت سببی را عملی کنند.