پتانسیل خدمات اکوسیستمی اغلب با استفاده از دادههای پوشش زمین ارزیابی میشود. استفاده واقعی از خدمات فرهنگی اکوسیستم (CES) توسط اولویتبندی نظرات ذینفعان انجام شده و معمولا، فرض می شود استفاده واقعی با پتانسیل منطقه مطابقت دارد. در این پژوهش, خدمات اکوسیستم فرهنگی مانند؛ تفریح, الهام یا زیبایی منظره در منطقه حفاظت شده کوهستانی بیجار و اطراف آن ارزیابی شد و میزان همسویی و تناسب بین پتانسیل سرزمین و استفاده موجود از CES مطالعه شد. فقدان یا جزئی بودن تسهیلات فرهنگی به دلیل تحت حفاظت بودن منطقه سبب چشم پوشی از این خصیصه شد. پتانسیل CES با استفاده از شش شاخص زیستی و فیزیکی به دست آمده از مشاهدات زمین و دادههای فضایی باز مدلسازی شد. برای استفاده موجود CES, از نقشهبرداری مشارکتی با بازدیدکنندگان منطقه حفاظت شده و کارشناسان محلی استفاده شد. برای این منظور ترجیحات بازدیدکننده دخالت داده شد و استفاده واقعی CES به عنوان تابعی از شاخصهای زیستی و فیزیکی چشمانداز متناسب با وزن هر شاخص مدلسازی گردید. نتایج اطلاعات زیستی، فیزیکی و استفاده از دادههای پوشش زمین تناسب زیادی با میزان 75 درصد بین عرضه بالقوه مدلسازی شده و استفاده واقعی را نشان داد. همچنین قابلیت دسترسی نیز به عنوان فاکتور تأثیرگذار در منطقه حفاظت شده با محاسبه هزینه سفر محاسبه گردید و برای افزایش دقت مطالعه تأثیر داده شد. نتایج این مطالعه میتواند با تهیه نقشه خدمات فرهنگی اکوسیستم و پرداختن به استفاده واقعی CES، مدیریت بازدیدکنندگان را اصلاح کند و در نتیجه اطلاعات پایه را برای مدیریت منظر و برنامهریزی و مدیریت حفاظت برای مدیران، و همچنین ارائه تجربهای ارزشمند از طبیعت برای بازدیدکنندگان ارائه کند. برای توضیح کامل الگوهای مکانی که برای بازدیدکنندگان از مناطق حفاظتشده از CES جذاب بود، ویژگیهای اجتماعی-فرهنگی گستردهتری لازم است، که نیازمند تحقیقات و سرمایهگذاری بیشتر است.