فرایندهای جهانی شدن بر دگرگونی های عمومی در روابط فضایی -زمانی دلالت می کنند. در عین حال، همزمان باعث قلمروزدایی از بسیاری پدیده ها، افراد و ایده ها شده است. یکی از ایده ها و قلمروهایی که که از آن قلمروزدایی شده است، روستاها است. در این فضای مفهومی به دشواری می توان از دوگانگی شهر-روستا در علوم اجتماعی دفاع کرد. مناقشه و شیوه-های حل آن در جهان روستایی یکی از پدیده هایی است که از آن قلمروزدایی شده است. هدف این مقاله بررسی مناقشات و شیوه های حل آن در زمینۀ روستایی-شهری است. ایدۀ نظری ما این است که بررسی مناقشه های روستایی بیانگر از دست رفتن برساخت روستاییت در جهان معاصر است. برای بررسی تجربۀ روستاییان و شهریان، روش شناسی زمینه ای را بکار گرفته ایم. میدان مطالعۀ این مقاله تهران و روستاهای اطراف آن و مهاجران روستایی در شهر تهران است. نتیجه آن که روستاییان بسیاری از خصیصه های فرهنگ روستایی و اجتماعی خود را کنار گذاشته اند. قضایی شدن مناقشات و فقدان میانجی های اجتماعی سنتی در مناقشات روستایی ما را به بازاندیشی در مفهوم سازی روستا-شهر دعوت می کند. قضایی شدن مناقشات و مسایل در روستا در کنار رها کردن شیوه های حل مناقشه سنتی و جایگزین از نشانه های بازاندیشی در دوگانگی شهر-روستا است.