جراحی زیبایی به مثابۀ یکی از شیوه های شایع مدیریت بدن، وارد الگوهای مصرف و فرایند صورت بندی هویت ساز زنان شده است.در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک زنان از جراحی زیبایی، به روش نظریۀ مبنایی با 27 نمونه زن با تجربه جراحی زیبایی مصاحبۀ نیمه ساخت یافته به عمل آمد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زنان در مواجهه با دگردیسی هنجارهای زیبایی، بدل شدن زیبایی به امری اروتیک، ملال آور بودن زندگی روزمره، و تکثیر تصورات منفی از جسمانیت خویشتن به جراحی زیبایی روی می آورند. دراین میان، فردی شدن زیبایی و پیشرفت های علم جراحی به مثابۀ زمینۀ تسهیل گر، و الگوپذیری از مدل های رسانه ای به منزلۀ شرایط مداخله گر عمل کرده اند.بازسازی معنایی تجربه و درک زنان از کنش جراحی زیبایی بر ابزاری شدن بدن، اکتسابی شدن زیبایی، و رسانه ای شدن بدن دلالت دارد. بر اساس مطالعۀ حاضر، جراحی زیبایی با وجود ارتقای اعتماد به نفس زنان، مخاطرات جسمی، وسواس زیبایی، اختلال در زندگی روزمره، و انزوای اجتماعی را در پی داشته است.