جراحی زیبایی به یکی از شیوه های شایع مدیریت قاعده مند بدن در دنیای امروز بدل شده است. این پژوهش در پی آن است تا با توصیفی اکتشافی و تحلیلی از معنای برساخته ی جراحی زیبایی، دریابد که زمینه ها و دلایل انجام جراحی زیبایی در بین زنان شهر سنندج چه بوده است و این کنش چه دلالت ها، کارکردها و پیامدهایی را با خود به همراه داشته است. بنا به ماهیت موضوع و دست یافتن به لایه های عمیق تر ذهنی، برای این تحقیق از میان روش های کیفی، نظریه زمینه ای انتخاب شد. داده های این مطالعه ی کیفی از طریق مصاحبه ی نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش نظریه زمینه ای برای تحلیل داده ها استفاده شده است. با کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 30 نفر از زنان مصاحبه گردید و نهایتاً داده های گردآوری شده در قالب 150 مفهوم، 16 مقوله محوری و یک مقوله هسته کدگذاری و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که زنان در مواجهه با «استاندارد زیبایی»، «اروتیزه شدن زیبایی»، «تصور دست یابی به بدن ایده آل»، «فشار اجتماعی و هنجاری»، «خودپنداره منفی» دست به جراحی زیبایی می زنند. در این میان «عرفی شدن زیبایی» و «پیشرفت علم جراحی» به عنوان زمینه تسهیل گر، «مدگرایی» و «الگوپذیری از مدل های رسانه ای» به عنوان شرایط مداخله گر عمل می کنند. زنان در راهبردهای خویش، جراحی زیبایی را به مثابه «ابزار تسهیلی دست یابی به موفقیت اجتماعی»، «رسانه» و یک نوع «روایت از خود»، «قدرت و انتخاب فردی»، «اکتسابی شدن زیبایی» درک و تجربه کرده اند.زنان مورد مصاحبه، «ارتقای اعتماد به نفس»، «وسواس زیبایی»، «مخاطرات جسمی»، «اختلال در زندگی روزمره» و در نتیجه «انزوای اجتماعی» را به عنوان مهمترین آثار و پیامدهای جراحی زیبایی تلقی می نمایند. مقوله هسته استخراج شده از دلالت های معنایی جراحی زیبایی، «سبک زندگی بدن محور» است.