مراکز دیجیتال روستایی فضاهای فیزیکی با دسترسی سریع و مطمئن به اینترنت را ارائه میدهند که طیف وسیعی از خدمات پشتیبانی تجاری و اجتماعی را در مناطق روستایی ارائه میدهد. هابهای دیجیتال میتوانند آگاهی دیجیتال را هدف قرار دهند به رفع شکاف شایستگی دیجیتال کمک کنند یا بهسادگی یک اتصال پهن باند فوقالعاده موردنیاز را در مناطق روستای فراهم کنند. پژوهش حاضر، باهدف دستیابی به مدل فرایندی پذیرش مراکز نوآوری دیجیتال روستایی بر مبنای رویکرد رضایت مشتری در روستاها، بهمنظور درک بهتر این پدیده صورت گرفت. راهبرد پژوهشی مورداستفاده در این پژوهش روش کیفی - اکتشافی است که با استفاده از نظریه دادهبنیاد انجام شد و نمونهگیری در این پژوهش به روش نمونهگیری گلولهبرفی استفاده شده است که بر مبنای آن، تعداد 15 مصاحبه نیمهساختاریافته با خبرگان انجام گرفت. حاصل تحلیل مصاحبهها، مجموعهای از مفاهیم اولیه بود که طی فرایند کدگذاری باز، گردآوری و از درون آنها 16 مقوله استخراج شد، سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقولهها ذیل عناوین: شرایط علی، پدیده محوری، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدهای پذیرش مراکز نوآوری دیجیتال روستایی بر مبنایی رویکرد رضایت مشتری در قالب پارادایم کدگذاری محوری تعیین شد؛ و در مرحله کدگذاری انتخابی مقولهها بهبود بخشیده و یکپارچه شدند. مقولههای شناسایی شده در این پژوهش بدین شرح است. شرایط علی: کاستیهای اقتصادی، کاستیهای فرهنگی - اجتماعی، اجرایی آموزش به شکل سنتی؛ شرایط زمینهای: زیرساختها، ویژگی ساختاری روستا، ترکیب جمعیتشناختی؛ شرایط مداخله-گر: ضعف و عدم یکپارچگی در سیاستگذاری، تدبیر ناکارآمد امور روستایی، سوداگری در تولیدات روستایی؛ راهبردها: شناسایی منابع و ظرفیتها، کارکردهای مراکز نوآوری، پیش آموزش؛ پیامدها: توسعه فرهنگی - اجتماعی، توسعه اقتصادی، هوشمندسازی تبادلات کشاورزی، تقویت خرد سیاسی است. این مدل به توسعه بهتر مناطق روستایی از نظر پذیرش دیجیتالیشدن، کمک خواهد کرد.